مقاله
ودر آن به تعریف برزخ، حیات برزخی و انواع تصرفات در عالم برزخ پرداخته می شود.
-1مبادی بحث
1-1-تعریف انسان
انسان در لغت به معنی مردم است. واحد و جمع و مذکر و مؤنث در وی یکسان است. (دهخدا، 1377،3، 105)
در این جا دو تعریف برای انسان آورده شده است:
1-انسان نامی است برای جسد معین و نفس معین که ساکن در آن جسد است و جسد و نفس دو جزء برای انسانند. (قرشی ،1386 ،1، 132)
2-مراد از انسان جسد ظاهری و صورت ظاهری نیست چنان که در بشر مراد است، بلکه باطن، نهاد، استعداد، انسانیت و عواطف او در نظر است. (خسروی حسینی،1383، 1، 259)
-12-تعریف برزخ
برزخ در لغت یعنی بازداشت میان دو چیز یا حاجز میان دو چیز. (دهخدا، 1377، 3، 390)
برای برزخ در این جا دو تعریف آورده شده است:
1- برزخ گذرگاهی است که خداوند بین زندگی دنیا و آخرت قرار داده است و یا عالمی بین امور دنیا و آخرت است. (قرشی، 1386، 1، 310)
2- برزخ در قیامت حائلی میان انسان و رسیدن به مقامات عالی اخروی است و هم چنین برزخ میان مرگ و قیامت است. (خسروی حسینی ، 1383، 1، 259)
3-1-تعریف مرگ
مرگ در لغت به معنای گرفتن چیزی به طور تمام و کمال است. (دهخدا،1377 ،13، 789)
مرگ در اصطلاح پایان زندگی دنیوی است پس هر موجودی، از آسمان و زمین گرفته تا همة آن چه در میان آن هاست. (همان)
2-عروج روح یا مرگ
2-1- موت و اجل
مرگ یکی از واقعیت های زندگی است که هیچ انسانی را از آن گریزی نیست. هر چند مرگ، انتقال از خانه ای به خانه ای دیگر است، امّا امری ترس آور نیز است. مرگ، نقطه عطف زندگی و تعیین کننده فرجام انسان است. (پسندیده ،92، 20)
قرآن شریف در آیات مربوط به مرگ از کلمه «توفّی» به صورت مختلف استفاده نموده است و آن را گاهی به خداوند، گاهی به ملک الموت و گاهی به فرشتگان نسبت می دهند به طوری که معنی این کلمه تحویل گرفتن چیزی است به طور کامل و تمام، «اللَّهُيَتَوَفىَّالْأَنفُسَحِينَمَوْتِهَاوَالَّتىِلَمْتَمُتْفىِمَنَامِهَافَيُمْسِكُالَّتىِقَضىَعَلَيهَْاالْمَوْتَوَيُرْسِلُالْأُخْرَىإِلىَأَجَلٍمُّسَمًّىإِنَّفىِذَالِكَلاََيَتٍلِّقَوْمٍيَتَفَكَّرُون» (زمر/ 42) ؛ خداوندارواحرابههنگاممرگقبضمىكند،وارواحىراكهنمردهاندنيزبههنگامخوابمىگيردسپسارواحكسانىكهفرمانمرگشانراصادركردهنگهمىداردوارواحديگرىرا (كهبايدزندهبمانند) بازمىگرداندتاسرآمدىمعيّندراينامرنشانههاىروشنىاستبراىكسانىكهانديشهمىكنند!
بنابراین روشن شده است که هر موجودی، از آسمان و زمین گرفته تا همة آن چه در میان آن هاست، وجودشان محدود به اجلی است که خداوند آن را «تسمیه» یعنی تعیین نموده است به طوری که هیچ موجودی از اجل خویش فراتر نخواهد رفت. (طباطبایی،1362، 11)
در قرآن کریم آمده است: «وَجَاءَتْسَكْرَةُالْمَوْتِبِالحَْقِّذَالِكَمَاكُنتَمِنْهُتحَِيد» (ق/19)در این آیه مرگ به عنوان حق مطرح شده است و حق همیشه نقیض باطل شناخته می شود. حق بودن مرگ به این معنی نیز اشاره دارد که انسان با مرگ خود به سوی حق می رود و این همان معنایی است که در آیة دیگر از قرآن کریم آمده است: «يَأَيُّهَاالْانسَنُإِنَّكَكاَدِحٌإِلىَرَبِّكَكَدْحًافَمُلَاقِيه» (انشقاق / 6) واژه کدح که کادح نیز از آن مشتق شده است به معنی نوعی تلاش و کوشش است که فقط با مرگ پایان می پذیرد و انسان به ملاقات حق تبارک و تعالی نائل می گردد. (ابراهیمی دینایی،1391، 55)
2-2- حقیقت روح
در جهان بینی الهی، انسان موجودی دو بعدی است: یکی بعد مادی و جسمی، دیگری بعُد معنوی و روحی.
از جهت بعد مادی مانند حیوانات است، مثل آن ها زندگی می کند، فرزند می آورد، جوانی و پیری دارد و از این رو دردها و لذت ها را احساس می کند؛ سرانجام می میرد و در کارگاه هستی متلاشی می شود.
اما از لحاظ بعد معنوی دارای روح خداست، روحی که معیار انسانیت و پایگاه عقل و اختیار است. روحی که حیات ابدی دارد، با مرگ آدمی، از بدن متوفی جدا می شود، به عالم دیگر منتقل می شود و در شرایطی که بر ما ناشناخته است، به حیات جاودان خود ادامه می دهد. (زین العابدین،1388، 20)
حضرت صادق (علیه السّلام) می فرماید: «موت نسبت به اهل ایمان- روح را از تن بیرون می آورد هم چون گوهری که از صندوق بیرون آورد یا مرغی که از قفس بیرون بیاید».
وقتی روح از تن جدا می شود مدّتی در جسد مثالی بسر می برد و کم کم علاقهی او به جهان ساده و بدن که از او جدا شده و پوسیده، کاسته می شود و ارتقاء روحی می یابد و درجات خود را طی می کند تا به مرحلة کمال وصول به اصل برسد. (عبادزاده،1380، 36)
2-3-احتضار و سکرات موت
چهار ملک در حال احتضار، بالای سر محتضر حاضر می شوند یکی مأمور اطعمه و غذاهاست، دیگری مأمور نوشیدنی ها و آشامیدنی ها، سومی مأمور دقایق عمر و چهارمی مأمور استنشاق و نفس کشیدن است که همگی اعلام اتمام سهم محتضر از دنیا می کنند. (عبدالرزاقی،1380، 85)
طبق روایات پنج موضوع هنگام مرگ، بر انسان آشکار می شود:
1- دیدن جایگاه خود در بهشت یا دوزخ. امام صادق (علیه السّلام) فرمودند: وقتی که نفس به گلوی انسان می رسد جایگاه خود را در بهشت یا دوزخ می بیند.
2- دیدن ملک الموت و ملائکه های دیگر.
3- رؤیت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) .
4- تجسم اولاد و اموال. روایتی از امام علی (علیه السّلام) است که می فرماید: «برای محتضر، مال و اولاد و عملش ممثل می شود، سپس به مالش می گوید: تو برای من چه می کنی؟ می گوید: از من بیش از کفنت بهره نمی گیری. به اولادش می گوید: شما برای من چه می کنید؟ می گوید: تو را به گورت وارد می کنیم. به عملش می گوید: تو با من چه می کنی؟ گوید: همه جا قرین و ملازم تو هستم». (کریمی،1381 ،35)
2-4سیمای عزرائیل هنگام قبض روح مؤمن و کافر
طبق روایات و احادیث معصومین (علیهم السّلام) ، هیئت ملک الموت نسبت به محتضر فرق می کند. بعضی از افراد در هنگام جان کندن، داد و فریاد می زنند، زن و بچه ها را صدا می کنند، مرتب دست و پا را به شدّت تکان می دهند و چنگ اندازند تا خلاصی یابند ولی افسوس! که راه فراری نیست. و بعضی ها نیز بدون هیچ مشکل و عذابی در بهترین وجه و با توصیه های قبلی که کرده اند تسلیم قدرت لایزال حق می شوند. (مصطفوی،1385 ،244)
حضرت ابراهیم (علیه السّلام) از حضرت عزرائیل تقاضا کرد تا شکل و هیبت اش را هنگام قبض روح کافر ببیند. عزرائیل عرض کرد: طاقت نداری!
فرمود: میل دارم ببینم. عزرائیل خودش را به آن هیبت نشان داد. ابراهیم (علیه السّلام) ديد صورت مردی است سیاه که موهای بدنش ایستاده، بدبو و لباس سیاه پوشیده و از دهان و بینی او شرارهی آتش و دود خارج می شود و ابراهیم (علیه السّلام) غش کرد. پس از به حال امدن فرمود: اگر کافر هیچ عذابی نداشته باشد، بس است عذاب اش در دیدن تو و بالعکس. (زین العابدین، 1388،28)
2-5- عالم قبر
انسان بعد از دنیا به عالم قبر سفر می کند و این عالم از اولین لحظات مردن شروع می شود و با محشور شدن انسان در روز قیامت پایان می یابد.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «وقتی میت را در قبرش می گذارند، قبر به او می گوید: وای بر تو ای فرزند آدم، چه چیز تو را از من غافل ساخت؟ آیا نمی دانستی که من سرای آشوب، تاریکی، تنهایی و سرای کرم هایم، چه چیز مرا از یاد تو برد در صورتی که بارها از کنار من گذشتی؟» (محرابی،1392، 53)
از روایات بسیاری استفاده می شود هنگامی که انسانی را در قبر گذاشتند، دو فرشته از فرشته های الهی به سراغ او می آیند و از اصول عقاید او، توحید و نبوت و ولایت و حتی، طبق بعضی از روایات از چگونگی مصرف کردن عمر در طرق مختلف و طریق کسب اموال و مصرف آن ها از او سؤال می کنند. اگر چنان چه مؤمنان راستین باشند به خوبی از عهدة جواب برمی آیند و مشمول رحمت حق می شوند. و اگر نباشند در پاسخ این سؤالات در می ماند و مشمول عذاب دردناک برزخی می شود. از این دو فرشته به عنوان «ناکر» و «نکیر» و یا «منکر» و «نکیر» یاد شده است.) قنبری،1386، 91)
مساله دیگر فشار قبر است که شامل همه است منتهی شدت و ملایمت آن نسبت به افراد فرق دارد. نسبت به کفار و فسّاق و منافقین و … خیلی شدید است و کیفر اعمالشان حساب می شود امّا نسبت به افراد دیگر ملایم تر است و جبران کوتاهی ها و کفاره گناهانشان محسوب می شود، یعنی با این فشاری که می بینند از بار گناهانشان کم می شود. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید: «هیچ مؤمنی نیست مگر این که فشاری در قبر دارد».(همان، 70) بعضی از گنهکاران چنان فشار قبر سختی می بینند که مغز سرشان از ناخن های پایشان خارج می شود و چنان فریاد می زنند که غیر از جن و انس، همة موجودات و حیوانات صدای آنان را می شنوند و وحشت میکنند و آن ها آرزوی برپایی قیامت را می کنند.
از امام رضا (علیه السّلام) سؤال شد از کسی که او را بر دار کشیده باشند، آیا عذاب قبر به او می رسد، امام (علیه السّلام) در جوابش فرمود: بلی خدا هوا را امر می کند که او را بفشارد.
و نیز امام صادق (علیه السّلام) فرمود: پرودگار زمین و هوا یکی است وحی می کند به هوا، پس فشار می دهد او را بدتر از فشار قبر و هم چنین است آب دریا نسبت به غریق.( دستغیب،1357، 29)
3-عالم برزخ
3-1- حقیقت برزخ
خداوند در قرآن می فرماید: «مَرَجَالْبَحْرَيْنِيَلْتَقِيَانِ* بَيْنهَُمَابَرْزَخٌلَّايَبْغِيَان» (رحمن/ 19-20)؛ بین دو دریای گوارا، حایلی است که نمی گذارد، شیرین و شوری با هم مخلوط شوند.
همان گونه که انسان در دنیا، اگر از نزدیک محلی که آتش برافروخته شده گذر کند، گرما و حرارت آتش او را هم اذیت می کند و یا اگر از مقابل باغ و محل باصفایی بگذرد، نسیم و طراوت آن جا به صورت او می خورد. در برزخ هم، همین گونه است. انسان ها با روح و جسم مثالی شان در معرض بهره گیری از تنعمات به هنگام دیدن بهشت و باغ های سرسبز آن و نیز معذّب شدن و تحت تأثیر عذاب قرار گرفتن هنگامی که در معرض آتش و عذاب های گوناگون قرار گیرند، می باشند.(کریمی ،1381 ،16)
برزخ را عالم مثالی می گویند چون مثل این عالم است، البته از لحاظ صورت و شکل ولی از لحاظ ماده و خواص و خصوصیات فرق می کند. پس از مرگ در عالمی وارد می شویم که این دنیا نزد آن، مانند شکم مادر نسبت به این عالم است.
بدن انسان هم در برزخ، بدن مثالی است یعنی از لحاظ شکل به عین همان بدن است لکن دیگر جسم و ماده نیست و لطیف است. لطیف تر از هوا است و هیچ چیز مانع آن نخواهد بود، در هر نقطه ای که قرار بگیرد همه چیز را می بیند، این طرف دیوار و آن طرف دیوار برایش ندارد.(دستغیب ،1363، 78)
3-2- فلسفه وجود عالم برزخ
فلسفة زندگی دنیا به خوبی روشن است، چرا که محل امتحان و آموختن و پرورش و تحصیل کمالات است. و طبق روایات، دنیا مزرعة آخرت است و عالم آخرت نیز فلسفة وجودی اش روشن می باشد چرا که مرکز انوار الهی، دادگاه بزرگ حق و محل رسیدگی به حساب و اعمال و رسیدن به قرب پروردگار است.
عالم دنیا و عالم آخرت با توجه به این مطلب، کاملاً با هم متفاوت است. لذا وجود یک حد فاصل و یک مرحلة متوسط لازم و ضروری است، مانند مرحلة متوسط دیگری که مرحلة قبل و بعد از آن کاملاً متمایز و متضاد باشد.
در صورتی قابل تحمل است که مرحلة میانه وجود داشته باشد که برخی از ویژگی های هر دو مرحلهی قبل و بعد در آن باشد و این دقیقاً در عالم برزخ وجود دارد.(کریمی ، 1381،20)
یکی از فلسفه های وجود عالم برزخ این است که: در آن، پاره ای از کمبودهای تعلیم و تربیت مؤمنان، جبران می گردد. درست است که آن جا، جای عمل صالح نیست ولی چه مانعی دارد که محل معرفت بیشتر و آگاهی و تکامل افزون تر گردد.
دربارهی تکامل نفوس در عالم برزخ، روایات متعدّد، وارد شده از جمله: پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «إن اَطفال شیعَتنا مِنَ المؤمنین تُربیهم فاطمة (علیها السلام) »؛ همانا کودکان شیعیان ما از مؤمنان را حضرت فاطمه سلام الله علیها تربیت می کند.(مجلسی،1373، 6، 229)
و نیز امام صادق (علیه السّلام) فرمودند: «و اللهِ ما اَخافُ عَلَیکُم اِلاّ البَرزخُ»؛ سوگند به خدا من تنها از برزخ، بر شما می ترسم.(کلینی،1367، 3، 242) سپس فرمود: «فاما ما اذا صار الأمرُ اِلَینا فَنَحنُ اَولی بِکُم»؛ امّا هنگامی که امور در دست ما قرار گرفت، ما سزاوارتر به شفاعت از شما هستیم.(مجلسی،1367 ،3، 214)
عالم برزخ، می تواند فرصتی باشد برای شفاعت اما شفاعت اولیاء در برزخ، محدود است. شفاعت به طور عموم در آن جا برای همه نیست ولی شفاعت برای افراد خاص که در دنیا توانسته اند گناهان خود را جبران کنند، خواهد بود.(محمدی اشتهاردی ،1389، 145)
3-3- حیات برزخی
با فرا رسیدن مرگ آدمی، روح از بدن مادی خارج شده و وارد بدن مثالی و برزخی می شود و زندگی برزخی را آغاز می کند. بنابراین گرچه معمولاً بدن فانی شده و می پوسد، امّا روح فنا ناپذیر بوده و برای همیشه باقی و زنده است و با حلول در بدن مثالی، متنعّم به حقایق ملکوتی و نعمت های برزخی یا معذّب به عذاب های برزخی می شود.
امّا مهم این است که نعمت ها و عذاب های عالم قبر و برزخ، چیزی جز حقیقت برزخی اعمال نیک و بد، از عقاید، اخلاق و کردار انسان، نخواهد بود و قبر حقیقی و ملکوتی او در پرتو تمثل و وجود برزخی آن ها، یا بوستانی از بوستان های بهشت یا گوشه ای از گوشه های جهنّم می گردد.(کوهی ،1386، 72)
گرچه مسئلة تجسم و تمثل برزخی اعمال را از آیات بخصوصی که فقط ناظر به تجسم در برزخ باشد، نمی شود استفاده کرد ولی از آیاتی که اصل کلّی تجسم و تمثل اعمال در آخرت از آن ها بر می آید، این مسئله را نیز می توان برداشت نمود.
این حقیقت کلی از آیات زیادی استفاده می شود که آن چه انسان در قیامت مشاهده می کند و آن چه در آن روز با آن مواجه می گردد چه امور مطلوب و چه امور نامطلوب، همان چیزی است که در زندگی دنیوی خود داشته است و همان چیزی است که در دنیا در عالم درونی خویش و با اکتساب و انتخاب خود واجد آن بوده است.(شجاعی ،1382، 34)
امام صادق (علیه السّلام) فرمودند: مؤمن وقتی بمیرد روحش به جسد دیگری که مثل همین جسد دنیایی اوست منتقل می شود و تا روز قیامت در باغ هایی از باغ های دنیا هستند و از نعمت های خداوند بهره مند خواهند بود و کافر هم روحش به جسد دیگری که شباهت به بدن دنیایی او دارد منتقل می شود و تا روز قیامت به عذاب خداوند معذّب خواهد بود.
از حدیث فوق نتیجه گیری می شود که انسان ها پس از مرگ با کالبدی شبیه دنیا، اما با مادهی روح که بسیار شفاف تر از جسم خاکی است وارد برزخ می شوند و در آن جا نیز حیاتی دیگر وجود دارد که مسئولیت ها و مشاغل به نحو دیگری است ولی خط اصلی حرکت هم چون حیات زمینی که در واقع سیر به ذات حضرت حق است و ارزش ها به مقدار عمل نیک دنیا، سنجیده می شود.(دستغیب، 1357، 37)
3-4- انواع تصرفات در عالم برزخ
3-4-1-خلع و لبس
مراد از خلع و لبس تغییر صورت نوعیه است. به این معنا که انسان ها در طول زندگی در جهان با افکار پلید و رفتاری ناشایست، دارای ملکات ناپسندی می شوند که برای خود چهره و شخصیتی ساخته اند که در دنیا زیر پوشش قیافة انسانی آنان پنهان است، ولی وقتی پا در عالم برزخ می گذارند چهرة واقعی آنان آشکار می شود. چنان که خداوند برخی از بندگان زشت سیرت را به میمون مبدّل ساخت و به آنان خطاب فرمود: «وَلَقَدْعَلِمْتُمُالَّذِينَاعْتَدَوْاْمِنكُمْفىِالسَّبْتِفَقُلْنَالَهُمْكُونُواْقِرَدَةًخَاسِِين» (بقره / 65)؛بهطورقطعازحالكسانىازشما،كهدرروزشنبهنافرمانىوگناهكردند،آگاهشدهايد! مابهآنهاگفتيم: «بهصورتبوزينههايىطردشدهدرآييد!»
3-4-2-قبض و بسط
مراد از آن این است که موجود عالم برزخی در صورتی که مقید به قیود ملکات ناپسند نیست، به صورت های گوناگون جلوه می کند زیرا برزخ جایگاهی است که در آن اراده کارساز است و روح قادر است خود را به اشکال مختلف درآورد.
3-4-3-تکاثف و تخلخل
تکاثف و تخلخل، یعنی روح می تواند از مواد اثیری برزخی برای خود بدنی قابل رؤیت بسازد و نیز می تواند خود را از آن ها خالی کند و نامرئی شود.
3-4-4-ازدیاد و کم کردن ماده برزخی
چهارمین نوع تصرف برزخی، استمداد و استرداد بر حسب ماده است، یعنی ماده برزخی را زیاد یا کم گرداند و تا آن اندازه که می خواهد بدون آن که از مواد یا عناصر استفاده شود، زیاد گرداند یا تا حدودی که می خواهد محدود و کوچک نماید.(شاه آبادی،1387 ،205)
3-5- چند ویژگی برای عالم برزخ
3-5-1-کیفیت موجودات در عالم برزخ
شاید برای همة ما انسان ها این سؤال پیش بیاید که موجودات در عالم برزخ چگونه هستند؟ آیا مانند این دنیا دارای جسم هستند؟ موجوداتی که در عالم برزخ هستند ماده ندارند، اما شکل و صورت و حدّ و کم و کیف و اعراض فعلیه را دارند. یعنی دارای اندازه و حدود هستند، دارای رنگ و بو هستند. لذا صورت مردمان برزخی رنگ و حد دارد و در آن جا خوشحالی و مسرّت و غضب و نگرانی هست. بنابراین موجودات برزخی دارای صورت جسمیه هستند ولی ماده ندارند.(کریمی ، 1381، 24)
3-5-2-ملاقات اموات از یکدیگر در عالم برزخ
امام صادق (علیه السّلام) در حدیثی می فرماید: «ارواح یکدیگر را می شناسند و از یکدیگر سؤال می کنند و هنگامی که روح تازه ای بر آن ها وارد می شود می گویند: او را رها کنید، زیرا از هول عظیمی به طرف ما می آید (یعنی وحشت مرگ). پس از وی می پرسند، فلان کس چه شد؟ اگر بگوید: من که آمدم زنده بودند، اظهار امیدواری می کنند، که او هم نزد آن ها بیاید، ولی اگر بگوید: از دنیا رفته بود، می گوید: لابد به دوزخ رفته است».(مصطفوی ، 1385،252)
3-5-3-حیات آگاهانه یا نا آگاهانه در برزخ
در تفسیر آیة مبارکه ای از قرآن که می فرماید: «وَیَوْمَتَقُومُ السَّاعَةُ یُقسِمُ المُجرِمُونَ ما لَبِثُوا غَیرَ ساعَةٍ کَذلِکَ کانُوا یُؤفَکُون» (روم /55)؛ و روزی که ساعت قیامت بر پا شود بدکاران قسم یاد کنند که ساعتی بیش در دنیا درنگ نکردند همین گونه از راستی به دروغ پردازند.
در روایات آمده است که همة انسان ها پس از مرگ وارد جهان برزخ می شوند و به حیات خویش ادامه می دهند امّا این حیات برای همهی افراد یکسان نیست. عده ای که در دنیا با هوشیاری کامل زیسته اند و چشم بر حقایق بسته اند در دوزخ هم بینا هستند و از یک حیات اگاهانه برخوردارند. امّا عده ای دیگر که در دنیا کور و گنگ زیسته اند و زیر بار حقایق نرفتند، حیات برزخیشان نا آگاهانه است و گویی به خوابی رفته اند و در قیامت بیدار می شوند و هزاران سال را ساعتی می پندارند.(کریمی ، ،25)
3-5-4-شفاعت پیامبر و امامان در عالم برزخ
طبق روایات بسیاری مؤمنان، فقط در قیامت مشمول شفاعت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و امامان معصومند و حساب برزخ جداست.
امام صادق (علیه السّلام) فرموده اند: به خدا سوگند، من تنها از برزخ شما می ترسم.(همان، 26)
3-5-5-بهره مندی ارواح از بهشت یا جهنّم برزخی
حقیقت اصلی انسان را روح تشکیل می دهد که پس از مرگ به همراه بدن مثالی، از بهشت یا جهنّم برزخی برخوردار می گردد تا این که قیامت برپا شده و به بهشت یا جهنّم موعود در ابدیت واصل می شود.
3-5-6-گذشت زمان برای مجرمین در برزخ
قرآن می فرماید: «وَیَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ یُقسِمُ المُجرِمُونَ ما لَبِثُوا غَیر سَاعَةٍ کَذلِکَ کَانُوا یُؤفَکُونعَلِمْتُمُالَّذِينَاعْتَدَوْاْمِنكُمْفىِالسَّبْتِفَقُلْنَالَهُمْكُونُواْقِرَدَةًخَاسِِين» (روم/55)؛ و روزی که ساعت قیامت برپا شود بدکاران قسم یاد کنند که ساعتی بیش در دنیا درنگ نکردند همین گونه از راستی به دروغ پردازند.
و در آیه ای دیگر مجرمین این توقف را به اندازة یک صبح یا شب می دانند چنان چه می فرماید: «كَأَنهَُّمْيَوْمَيَرَوْنهََالَمْيَلْبَثُواْإِلَّاعَشِيَّةًأَوْضحَُئهَا» ( نازعات / 46)؛ آن روز که مجرمین قیامت را مشاهده می کنند گویی توقفشان جز شامگاه یا صبحگاهی بیشتر نبوده است.
لذا مجرمین توقف در برزخ را در حد یک ساعت و یا یک صبح و یا یک شب بیشتر نمی پندارند.(کریمی ، 1381،16)
3-5-7-امکان یادگیری و تعلیم و تعلّم در برزخ
طبق بسیاری از روایات در برزخ، محبین اهل بیت (علیهم السّلام) و شیعیان علی (علیه السّلام) که در دنیا امکان آموزش و تعلیم به طور کامل نداشته اند، آن جا تحت تعلیم قرار می گیرند تا بر کمالاتشان افزوده شود.
امام موسی کاظم (علیه السّلام) دربارة آموزش قرآن در برزخ می فرماید: هر کس از دوستان و پیروان ما بمیرد و هنوز قرآن را به طور کامل فرا نگرفته باشد در قبرش به او تعلیم می دهند تا خداوند بدین وسیله درجاتش را بالا ببرد چرا که درجات بهشت به اندازهی آیات قرآن است و به او گفته می شود بخوان و بالا رو و او می خواند و از درجات بهشت بالا می رود.(همان، 27)
3-5-8-دیدار با اهل خانواده در دنیا
در کافی از اسحاق بن عمّار نقل شده است که: از ابی الحسن (علیه السّلام) پرسیدم آیا شخصی که از دنیا رفته خانوادة خویش را دیدار می کند یا نه؟ حضرت فرمود: آری. پرسیدم چند وقت به چند وقت؟ حضرت فرمود: بنا بر منزلتی که نزد خدا دارد، هر هفته، هر ماه یا هر سال. بعد پرسیدم به چه شکلی حضور می یابد؟ پاسخ داد: به صورت پرنده ای لطیف که بر دیوار خانه شان فرود آید.(رضوی ،1380، 17)
خداوند در قرآن می فرماید: «فَرِحِينَبِمَاءَاتَئهُمُاللَّهُمِنفَضْلِهِوَيَسْتَبْشرُِونَبِالَّذِينَلَمْيَلْحَقُواْبهِِممِّنْخَلْفِهِمْأَلَّاخَوْفٌعَلَيهِْمْوَلَاهُمْيَحْزَنُون» (آل عمران / 170) ؛آنهابخاطرنعمتهاىفراوانىكهخداوندازفضلخودبهايشانبخشيدهاست،خوشحالندوبخاطركسانىكههنوزبهآنهاملحقنشدهاند [مجاهدانوشهيدانآينده]،خوشوقتند (زيرامقاماتبرجستهآنهارادرآنجهانمىبينندومىدانند) كهنهترسىبرآنهاست،ونهغمىخواهندداشت. مراد از «استبشار» دریافت بشارت و شادمان گشتن به آن است. پس این آیه این را می رساند که کشته شدگان در راه خدا از این که افراد خانواده شان را در نعمت می بینند، خوشحالند.
و طبق این آیه، اولاً: مرگ از دیدگاه اسلام، نیستی و نابودی نیست، بلکه انتقال از عالمی به عالم دیگر بوده و در حقیقت روز مرگ، روز بازگشت به سوی خداست. ثانیاً: از آن جایی که روح از عالم مجردات بوده و از موطن اصلی خود، به نظام مادی و دنیای خاکی هبوط کرده است، انسان دارای یک اصل و یک فرع است که اصل، «روح» و فرع، «بدن» آدمی است.(کاشفی،1383، 26)
3-5-9- انتفاع اموات از احسان ها و اعمال خیر
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده است: عیسی بن مریم (علیه السّلام) به قبری گذر کرد و با علم نبوّت دانست که صاحب آن قبر در عذاب است. سال بعد که از آن جا می گذشت دید عذاب از او برداشته شده است. گفت: بار خدایا، من در سال گذشته از کنار این قبر گذشتم صاحب آن در عذاب بود ولی امسال می بینم که عذاب از او برداشته شده است؟!
خدای عزّوجل به او خبر داد که یا روح الله پسری از او بحدّ رشد و کمال رسید، راهی را آباد کرد و یتیمی را پناه داد به علت عمل پسرش، او را آمرزیدیم. ظاهراً پدر در تربیت آن فرزند مؤثر بوده است که ثواب عمل پسر به او هم رسیده است یا آن تفضلی است از خداوند، به هر حال روایت صریح است در این که اموات در عالم برزخ از خیرات و احسان اقوام خویش بهره می برند.(قرشی، 1386، 125)
نتیجه گیری
نتیجه ای که از این تحقیق بدست آمده این است که، جهان اخرت یک پدیدة ممکن الوجود است که در وقوع و ضرورت آن مانعی سر راه وجود ندارد و در جهت کیفیت بازگشت انسان، آن چه بدست آمده است این است که بدن انسان دوباره زنده می شود و روح به آن تعلق می گیرد که این بدن از جهت روح، عین روح دنیوی و از جهت بدن، عین بدن دنیوی است.
امروز که با پوزش طلبی به درگاه خداوند می توان آثار گناهان را شست و با ادای حق مظلومان آثار ظلم را زدود، باید از فرصت استفاده کرد و گرنه در آن صحنهی عظیم و دادگاه بزرگ نه عذر، سودی می بخشد و نه ندامت و پشیمانی.
فهرست منابع
*قرآن
منابع فارسی
1- ابراهیمی دینانی، غلامحسین، معاد، چ 1، تهران، انتشارات حکمت، 1391.
2- پسندیده، عباس، شادکامی از دیدگاه پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم)، چ 1، تهران: انتشارات کتاب نشر، 1392.
3- خسروی حسینی، غلامرضا، ترجمه مفردات الفاظ قرآن، تهران، انتشارات مرتضوی، 1383
4- دستغیب، عبدالحسین، برزخ، چ 1، تهران، انتشارات میثم، 1363.
5- ـــــــــــــــــــ ، معاد، چ 7، شیراز، انتشارات مسجد جامع عتیق شیراز، 1357.
6- دهخدا، علی اکبر، لغت نامه، چ 2، تهران، انتشارات روزنه، 1377.
7- رضوی، محمد رضی، مردگان با ما سخن می گویند، چ 1، تهران، انتشارات منیر، 1380.
8- شاه آبادی، نور الله، شرح رشحات البحار، چ 1، تهران، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1387.
9- محمدشجاعی، معاد یا بازگشت به سوی خدا، چ 1، تهران، شرکت سهامی انتشار، 1382.
10- طباطبایی، محمد حسین، حیات پس از مرگ، قم، انتشارات اسلامی، 1362.
11- عباد زاده، محمد، روح یکی از شگفتی های عالم ایجاد، چ 1، تهران، انتشارات گنجینه، 1380.
12- عبدالرزاقی، زهرا، معاد از دیدگاه علامه قزوینی، چ 1، قزوین، انتشارات طه، 1380.
13- غلام، زین العابدین، رازهای آن جا، چ 1، مشهد، مؤسسه فرهنگی پیوند با امام، 1388.
14- قرشی ،علی اکبر ، قاموس قرآن، تهران، انتشارات دارالکتب اسلامی، 1386.
15- قنبری، حیدر، قبر و اجساد سالم، چ 4، قم، انتشارات شمیم کوثر، 1386.
16- کاشفی، محمد رضا، پرسش ها و پاسخ ها، چ 2، قم، انتشارات معارف، 1383.
17- ـــــــــــــــــــ ، مرگ تا قیامت، قم، انتشارات معارف، 1383.
18- کریمی، فاطمه، تصویر برزخ و برزخیان در قرآن کریم، چ 1، قم، انتشارات جامعة القران الکریم، 1381..
19- ــــــــــــــــــ ، نشانه های رستاخیز در قرآن کریم، چ 2، قم، انتشارات جامعة القران الکریم، 1381.
20- کوهی، محمد رضا، تجسم اعمال در دنیا و قبر و قیامت، چ 1، اصفهان، انتشارات بوستان فدک، 1386.
21- محرابی، حسین، فربودی، مهدی، عالم قبر، چ 17، قم، انتشارات دیوان، 1392.
22- محمدی اشتهاردی، محمد، عالم برزخ، چ 16، تهران، انتشارات نبوی، 1389.
23- مصطفوی، محمد جواد، از ازل تا قیامت، چ 8، قم، انتشارات بلوغ، 1385، ص 226.
منابع عربی
24- کلینی ،محمد، فروع کافی، علی اکبر، آخوندی، چ 3، تهران، انشترات دار الکتب الاسلامیه، 1367.
25- مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، علی رضا، برازش، چ 1، تهران، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1373.
صفحات: 1· 2