معاونت پژوهش مدرسه علمیه الزهرا مینودشت

معاونت پژوهش مدرسه علمیه الزهرا مینودشت

  • خانه
  • تماس  
  • ورود 

مقاله

01 مرداد 1398 توسط نوری مقدم

بسمه تعالی

عنوان : آثار محبت در روابط  زوجین

گرد آورنده: زهرا ممشلو(طلبه سطح2)

 

چکیده

پژوهش حاضر با هدف تبیین تأثیر محبت درروابط همسران ، به روش کتابخانه ای با ابزار فیش انجام شده است.

محبت به معنای غلیان دل در مقام اشتیاق به لقاء محبوب می باشد  که آثار فراوانی در روابط بین زوجین دارداز جمله وفاداری، احترام، کسب آرامش روانی، ارضای نیازهای جنسی، حفظ صداقت بین زوجین،

بنابراین خانواده ها باید کانون گرم زندگی شان را سرشار از عشق و محبت و دارای امنیت و آرامش نمایند تا به سعادت و موفقیت دست پیدا کنند.

کلید واژه:

خانواده، محبت، عشق،زوجین

1-مقدمه

خانواده به عنوان بنیادی ترین نهاد اجتماعی سلامت فرد و بقای جامعه را تأمین می کند. و بهترین بستر را برای امنیت و آرامش روان اعضاء پرورش نسل جدید و اجتماعی کردن فرزندان و برآورده ساختن نیازهای عاطفی افراد فراهم نموده است. مهر و محبت در میان اعضای خانواده از اهمیت زیادی برخوردار است.

زیرا که اساس فعالیت های انسان حب او به خود و هر آنچه می تواند برایش لذت آور و تعالی بخش است. خانواده گروهی است متشکل از افرادی که از طریق نسبت یا سبب و رضاع با یکدیگر به عنوان شوهر، زن، فرزندان، مادر، پدر، برادر که در ارتباط متقابلند و فرهنگ مشترکی پدید می آورند.

منظور از محبت عبارت است از احساس میل نسبت به چیزی که برای انسان لذت بخش است. محبت در زندگی و خانواده بسیار مهم است. مدیریت محبت و عاطفه در خانواده نه تنها مفید بلکه ضروری است. محبت انسان ها نسبت به یکدیگر، عامل مهم و موثری در رشد و تکامل آن ها به حساب می آید زیرا مهر و محبت یکی از برترین و بار ارزش ترین گوهرهای وجودی انسان بوده و شاید بتوان گفت مهرورزی اساس شکل گیری و انسجام جوامع انسانی را تشکیل می دهد. در سایه مهر و محبت انسان ها روابط بهتری در خانواده با یکدیگر برقرار کرده و امکان پیشرفت خانواده خود را فراهم می آورند و از طرفی افرادی که درمحیط خانواده احساس آرامش و امنیت کنند و اطمینان داشته باشند که مورد محبت و احترام دیگران هستند . زیراانسان تشنه محبت است و محبت حیات بخش دلهاست و عامل پیوند و ایجاد هم بستگی بین افراد است و اعمال محبت برای همه انسان ها مخصوصاً در محیط تعلیم و تربیت امر ضروری است چرا که محبت عاملی برای سلامتی جسم و روان است و سبب شفای فرد از نابسامانی های رفتاری اخلاقی و روشی برای فنی ساختن روابط انسانی و سلامت برخوردهاست. زبان ارتباط با انسان ها به ویژه کودکان زبان محبت است زیرا اگر محبت نبود الفت و انسی در بین انسان ها نبود و هیچ فردی بار مسئولیت و زندگی دیگران را به عهده نمی گرفت و هیچ تعادل و ایثاری پدید نمی آمد و افراد دچار خشونت و عدم تعادل روانی خواهند شد و به سرکشی و نادرستی و پلیدی روی خواهند آورد. نبود محبت در خانواده باعث افسردگی، تنش، افت تحصیلی در کودکان و باعث فرار آنان از خانه، اعتیاد، ناسازگاری و فرو پاشی کانون خانواده می شود.

به دلیل اهمیتی که محبت در سلامت روحی و اعتدال روانی خانواده دارد سبب استواری شخصیت و سلامت رفتار آنان می شود و افرادی که در محیط آکنده از محبت پرورش می یابند به ارجمندی می رسند و بهتر می آموزند و دیگران را دوست می دارند و در اجتماع رفتار سازمانی دارند با گرمای محبت است که زندگی معنا می یابد و چراغ استعداد های فرزندان شعله ور می شود انگیزه تلاش و خلاقیت آنان نیز فراهم می گردد..محبت از بحث های مهم تربیتی وخانوادگی است که مورد توجه محققان گوناگونی قرار گرفته است.

فرجاد (1377) درباره جو عاطفی خانواده بحث می کند.

حسینی ( 1389) درباره روابط اعضای خانواده بحث می کند.

خامنه ای ( 1393) درباره ی محبت و عواطف همسران بحث کرده است.

ثنائی (1395) به مطالعه نقش محبت در زندگی خانوادگی پرداخته است.

با توجه به مطالعات انجام شده در می یابیم که تاکنون بیشتر مطالعات درباره ی محبت و انواع آن بوده و کم تر به مسئله تأثیر محبت درروابط زوجین پرداخته شده است.

لذا هدف از انجام این پژوهش پاسخ گویی به این سؤال می باشد که تأثیر محبت در روابط زوجین چیست؟

 
2-تعریف خانواده
   خانواده به معنای خاندان، اهل خانه و دودمان آمده است. و به مجموعه افرادی که در یک خانه زیست کنند؛واحدی که شامل پدر و مادر و فرزندان آنان است اطلاق می شود. (معین،1363: 1: 1394)

   بنابراین خانواده، واحد اجتماعی نشأت گرفته از ازدواج یک زن و یک مرد است که فرزندان پدید آمده از آنها، آن را تکمیل می کنند. خانواده  نخستین اجتماعی است که شخص در آن گام می نهد و آداب زندگی و اصول و رسوم اجتماعی و تعاون و از خود گذشتگی را فرا می گیرد. خانواده کانون حفظ سنت ها و مرکز رشد عواطف احساسات است.

شک نیست که خانواده ها از نظر فرهنگ و نوع تربیت متفاوتند. در این میان خانواده قرآنی از همه برتر است؛ یعنی خانواده ای که همه ی افراد آن وظایف خود را چه فردی و چه خانوادگی و چه اجتماعی بر اساس دستور های قرآن انجام می دهند .(عیسی زاده،1391: 4: 27)

 

3-اهمیت خانواده

خانواده قدیمیترین وکهن ترین هسته طبیعی است که از بدو پیدایش بشر وجود داشته است و بدون خانواده هسته مرکزی هیچ اجتماعی به وجود نمی آید .درواقع خانواده حکم سلول را در ساختمان  اندام موجودات دارد. خانواده کانون حفظ سنت های خانوادگی واجتماعی است. اخلاق اجتماعی که بسیار ی ازنویسندگان وحقوق دانان درباره آن سخن گفته اند،  حاصل جمع پدید آمده ازاخلاق خانواده هایی است که آن جامعه ازآنهاتشکیل یافته است.

قرآن کریم درمورد اهمیت خانواده اینچنین بیان می کند که «وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ» )روم-21) و باز یکی از آیات لطف الهی آن است که برای شما از جنس خودتان جفتی بیافرید که در بر او آرامش یافته و باز هم انس گیرید و میان شما را الفت و مهربانی برقرار فرمود. در این امر نیز برای مردم با فکرت ادله علم و حکمت حق آشکار است.

یکی ازعوامل موثردر رفتار فرد، خانواده است. محیط خانه  اولین و بادوام  ترین عاملی است که دررشدشخصیت افراد تاثیرمی نماید. کودک خصوصیاتی را ازوالدین خود به ارث می برد و از این راه پدر و مادر، زمینه رشدو پیشرفت کودکان را فراهم می نمایند. نفوذ والدین دربچه ها تنهامحدود به جنبه های ارثی نیست.درآشنایی   کودک به زندگی جمعی وفرهنگ جامعه نیزخانواده نقش موثری را اجرا می نماید. موقعیت اجتماعی خانواده، وضع اقتصادی آن، افکاروعقاید، آداب ورسوم، ایده آل اوآرزوهای والدین وسطح تربیت آنهادرطرزرفتارکودکان نفوذفراوان دارد. چنانچه میدانیم خانواده هادرزمینه اجتماعی، اقتصادی، تربیتی، دینی، هنری و مانند اینها باهم اختلاف دارند شکل خانواده  ها،  طرز  ارتباط اعضاء  هرخانواده بایکدیگر و جامعه ای که خانواده درآن به سرمی برد در تمام موارد یکسان نیست.بنابراین تاثیرخانواده ها در رفتار افراد مختلف   است. در یک خانواده شکل کار وطرز ارتباط اعضاء خانواده طوری است که محیط خانواده رابرای تامین احتیاجات اساسی کودکان چه درزمینه بدنی و چه در زمینه روانی مساعدمی سازد.  رفتار کودک یک هدر این خانوادهپ رورشمییابد.بارفتارکودک یک هدر این خانواده پرورش مییابد با رفتارکودک یک همحیط خانواده ویمانع تامین احتیاجات اساسی اوست کاملا متفاوت است. عاداتی که مودک درخانهک سب میکند ممکن است صحیح وعقلانی باشد وگاهی ممکن است این عادات مانع مانع رشدطبیعی بچه شود. خانواده درتمایلات بچه ها،افکارو  عقاید  آنهاو طرز برخورد ایشان بادیگران نفوذ می نماید. نظراعضاءخانواده نسبت به بچه ها  به طورکلی، به بهداشت، به تعلیم  وتربیت، به غذاوبه زندگی جمعی درطرزپرورش بچه موثراست.

خانه  محلی  است که کودک درآن امورمختلف را فرا می گیرد. گاهی والدین آگاهانه چیزهایی به کودک می آموزند ولی درموقعیت های متعددکودک از طرز کار و رفتار والدین چیزهایی فرا می گیرد که خود آنها متوجه نیستند. کودک در  خانه تجربیات فراوانی کسب  می کند. از طریق این محیط کوچک است که کودک با دنیای خارج آشنا میگردد، باکودکان دیگر وبزرگسالانی که به مناسبتی درخانه رفت وآمد دارندتماس پیدا میکند. طرزمعاشرت دیگران راکودک درخانه می آموزد. دراین محیط است که اخلاق، ایده آل ها، راه زندگی وفلسفه اجتماعی جامعه منعکس میشود وکودک در اثر تماس با دیگران به تدریج اینگونه اموررادرک میکند. (فرجاد،1377  :51-50)

4-تعریف محبت
محبت به معنای دوست داشتن، دوستی و دوستداری آمده است.(معین، 1384 : 3 :2657) و به غلیان دل در مقام اشتیاق به لقاء  محبوب اطلاق می شود.(سجادی،1379 :3: 1704)

محبت به هر چیزی عبارت از حال التذاذ و میل بدان است و چنین حالتی نسبت به هر چیز منوط به شناخت آن چیز است. بدون معرفت و ادارک، محبت پدید نمی آید. از ین رو مهر ورزی از ویژگی های موجود زنده با شعور است و هر چه شناخت، عمیق تر، قویتر و لذت بیشتر باشد محبت نیز عمیق تر و محکم تر خواهد بود.

شناخت یک چیز گاه به وسیله حواس و گاه با قلب انجام می شود. ادراک قلبی و بصیرت باطن، قویتر و دقیقتر و عمیقتر از ادراک حواس ظاهری است. زیبایی معانی ادارک شده با عقل از جمال صورت های ظاهری ادراک شده با چشم، بیشتر است. به همین سبب لذتی که از درک معانی فرا حسی نصیب قلب می شود، بسیار کاملتر از لذت احساس است. بنابراین محبت انسان نسبت به امور معنوی بیشتر از امور مادی است. (جباران،1392: 2: 260)

5-اهمیت و جایگاه محبت در خانواده:
مهر و محبت، شالوده زندگی است و بدون آن هیچ یک از طرفین ذره ای از خوشبختی را درک نخواهند کرد.  هر چند در مادیات غوطه ور باشند.(انتصاری، 1390: 38) تلاش و کوشش افراد در زندگی در راستای تأمین احتیاجات اساسی است. به طور کلی می توان این احتیاجات را به دو دسته نیازهای بدنی و نیازهای روانی تقسیم نمود. نیازهای اساسی بدنی عبارت اند از اموری که تأمین آن ها برای ادامه حیات ضروری است. احتیاج به اکسیژن، غذا، آب، گرما و … در این گروه قرار می گیرند. نیازهای اساسی روانی عبارتند از اموری که سلامت روانی و بهداشت رفتاری انسان را تأمین و تضمین می کنند از اصیل ترین و اساسی ترین احتیاجات روانی که روان شناسان همواره آن را در درجه اول اهمیت قرار می دهند. برخورداری از محبت است. افراد بشر در هر دوره از زندگی خود به محبت نیاز دارند. این احتیاج به وسیله پدر و مادر، برادر و خواهر، خویشان و بستگان، همسالان و دوستان، همسر و فرزندان تأمین می شود. عدم تأمین این نیاز سبب پیدایش تشویش و اضطراب می گردد. کمبود و فقدان محبت تأثیرات سوء و ضایعات دردناکی در روح آدمی به وجود می آورد و روابط او با دیگران را تحت تأثیر قرار می دهد. فردی که مورد بی مهری قرار می گیرد، دچار خودکم بینی و عقده حقارت می شود، حسود و کینه توز بار می آید و یا به تنهایی و انزوا پناه می برد.(کاشفی،1391: 12-11) زیرا که یکی از عناصر روان شناختی بسیار مهم که نقش برجسته ای در سازگاری دو همسر و استحکام خانواده ایفا می کند عقش و علاقه متقابل ایشان است. عشق و شیفتگی متقابل عامل نیرومند جذب و پیوند میان زن و مرد شمرده شده است. ازدواج و زناشویی از مهم ترین عرصه های تجلی عشق و شیفتگی در روابط انسانی است و این امر نقش تعیین کننده ای در شکل گیری این پیوند و استمرار آن دارد. بدون شک ابزار محبت و عشق و علاقه در صورتی که زیر ساخت های متقن و معقول و جاذبه های واقعی استوار باشد و از هوا پرستی های کودکانه و رویاسازی های دروغین به دور باشد، می تواند نقش بی مانند ایفا کند و تأثیر منفی عوامل تنش زا را به میزان زیادی کاهش دهد. علاوه بر وجود عشق و علاقه متقابل در میان زوجین ابراز آن نیز اهمیت بسیاری در تحکیم روابط زناشویی دارد و خود ابراز محبت به صورت عاملی برای افزایش محبت در می آید. گسترش آداب و محبت های ابراز محبت بین همسران، از طریق کار تربیتی و فرهنگی می تواند تأثیر بسزایی در ایجاد خانواده های مستحکم داشته باشد.(بستان،1389: 197-196)

زیرا که یکی از تفاوت های مهم انسان و حیوان در نیازهای روانی و عاطفی است. انسان به طور فطری به مهر و محبت نیاز دارد و مایل است مهر خود را به دیگری ابراز کند. این دادو ستد عاطفی ویژگی ذاتی آدمی است. این نیاز اگر به شکل درست پاسخ داده شود موجب رشد، و اگر به شیوه ای نادرست و مخالف با دستور الهی پاسخ داده شود سبب نابودی است. از جمله عوامل قداست نهاد خانواده در این است که به وسیله  آن وابستگی های عاطفی و روانی مرد و زن و فرزندان در زیباترین وضع تأمین می گردد.(ملکی،1388: 85)

6-جو عاطفی خانواده
   احترام و محبت در روابط خانوادگی، نقش بسیار مهمی درسلامت خانواده دارد، هرچه احترام ومحبت به یکدیگرعمیق تر وگسترده ترباشد، زندگی خانوادگی ازآرامش، لذت، توانایی و رشد بیشتری برخودارخواهدبود، حفظ حرمت زنان واظهارمحبت به آنان، ازتوصیه های خداوند به مردان است. زیراتکریم ومحبت نمودن، همچون چشمه زلالی است که سیرابی زندگی از آن است و این چشمه، مجاری مختلف می  یابدودرهرمجاری باورکننده و رشد دهنده است. قرارگرفتند وفردبادوشخصیت و دوتربیت.

    منظور از جو عاطفی خانواده نحوه ارتباط و طرز برخورد  افراد یک خانواده با هم است. نظر افراد خانواده نسبت به هم، احساسات و علاقه آنها به یکدیگر و چگونگی دخالت یا عدم دخالت آنها را در کارهای مهم و همکاری یا رقابت آنها با یکدیگر نحوه ارتباط ایشان را نشان می دهد.(فرجاد،1377: 53)

از مهم ترین جلوه های محبت و تکریم در زندگی، جلو ه های زبانی و گفتاری است، به زبان آوردن عشق، دوستی و محبت، تحسین یکدیگر و بیان زیبایی ها، خوبی ها و توانایی ها، به گفت و گو نشستن وبا یکدیگر  مشورت نمودن، تاثیری بسیار زیادی در جلب  اعتماد داشته و سبب برطرف شدن مشکلات زندگی خواهد بود. (عیسی زاده،1391: 51)

صمیمیت حاکم بر فضای خانواده، بدون توجه به امکانات رفاهی آن و خاطره محیطی که برای نخستین بار در آنجا از زندگی آگاهی می یابیم، برای همیشه با انسان می ماند و اغلب به گونه ای است که می خواهیم آن را تداعی کنیم.(عیسی زاده،1391:  50)و این یکی از مهم ترین دلایلی است که نشان می دهد عاطفه و محبت از قدرت فوق العاده ای در زندگی برخوردار است.  دوم: تاثیر محبت

7-تاثیر محبت در روابط زوجین

محبت دارای آثار بسیار زیادی در روابط میان زوجین است.به طور کلی هر چه میزان عشق و محبت بین زوجین بیشتر باشد زندگی گرمتر و همراه با موفقیت های بیشتر می باشد . در زیر به بخشی از این آثار اشاره می گردد.

7-1 وفاداری
یکی از مهم ترین عوامل رضامندی وپایداری خانواده «پایبندی و تعهد» به کانون خانواده است پس از ازدواج، خانوده به یک« امانت مشترک» تبدیل می شوند و بر این پایه لازم می آید تا هر یک از همسران عهده دار امانتی گردد و هردو با یکدیگر به «تبادل امانت» بپردازند. امانتی که حق نهاد مقدس خانواده و حق تک تک اعضای آن است. از این رو «وفای زناشویی» از عوامل موثر در رضامندی و پایداری است. خانواده ای موفق و کامیاب است که همسران به حریم آن به شدت پای بند و به لوازم آن متعهد باشند.(پسندیده،1389: 33-32)

در هیچ زمینه ای قانون «همه یا هیچ» به اندازه ی موضوع وفاداری در روابط زناشویی نقش آفرین نیست.(وحیدی،1387: 2: 107)

وفاداری خیلی مهم است اگر زن احساس مند شوهرش به او وفادار است و شوهر احساس کند زنش به او وفادار است این خود به وجود آورنده محبت است از طرفی خود محبت هم ایجاد وفاداری می کند. همسرانی که بینشان محبت نیست کمتر به یکدیگر وفادارند اگر محبت باشد خانواده پایدار خواهد شد. یک بنای مستحکم و پایداری که سالهای متمادی ادامه پیدا می کند اگر زن یا شوهر احساس کند که دل همسرش در گروی جای دیگر است اگر احساس کند به او راست نمی گوید اگر احساس کند با دورویی برخورد می کند، اگر احساس کند صمیمیتی در بین نیست هرچه هم محبت داشته باشد این محبت ضعیف خواهد شد. (حاج علی اکبری،1395: 124)

یک از ویژگی های همسر سالم وفادار ماندن از لحاظ عاطفی و جنسی نسبت به همسر است. همسر سالم، شخص سومی را درگیر زندگی عاطفی و جنسی مشترک خود نمی نماید. (کاوه،1384: 19)

همسر وفادار کسی است که بتوان به او اعتماد و تکیه کرد. او را باور داشت و به او آسوده بود. معمولا درک از وفاداری در زندگی مشترک سطحی است و فقط در قلمرو جسمی آن را در نظر می گیریم در حالی که در بسیاری از موارد همسران از نظر جسمی به هم وفادارند اما از نظر احساسی چنین نیستند.

 بدن آن ها وفادار است اما دلشان نیست. بیشتر مردم گمان می کنند که اگر فقط با همسرشان ارتباط جسمی داشته باشند فردی وفادارند. اما وفاداری به این معناست که در همه زمینه ها مورد اعتماد باشیم و نه فقط در موارد جنسی و جسمی، که در امور احساسی و دلی هم چنین باشیم،و وفاداری به همسر به اینمعناست که شما قابل اعتماد هستیدتا آنچه را همسرتان به شما واگذار کرده است به انجام برسانید، به این معناست که همسرتان می تواند مطمعن باشد که مطابق با درآمد خانواده خرج کنید و همان موقع به خانه بیاید که که می گویید . شاید به این معنیباشد که بدون ترس از تلافییا سرزنش شریک او باشید.(هنری،1393: 128)

نسبت به همسر وفادار باشید تا زندگی آرام داشته باشید. وفاداری باید مستمر باشد. هم در دوران جوانی هم در دوران پیری، به همسرتان وفادار باشید و هرگز به او خیانت نکنید و بدانید که هر گونه خیانتی به همسرتان خیانت به خودتان و زندگی مشترکان است.(موسسه قدر ولایت،1390: 47)

محبت ورزیدنیک امری است که در اول کار خدای متعال این را به شما می دهد سرمایه ای است که در اول ازدواج خدا به دختر و پسر هدیه می کند به یکدیگر محبت پیدا می کنند این را باید نگه داشت، محبت همسر شما به شما وابسته به عمل شماست. اگر بخواهید همسرتان به شما آن محبتش محفوظ بماند. باید رفتار خودتان را محبت انگیز کنید. حالا معلوم است که ایشان چه کار باید بکند تا مجبتش معلوم شود، بایستی وفاداری کنید، امانت نشان بدهید، صفانشان بدهید، توقعات خود را خیلی بالا نبرید، باید همکاری کنید، باید اظهار محبت کنید، اینها محبت ایجاد می کند هردو نسبت به هم این وظیفه را دارند، محبت در زندگی باید باشد.( حاج علی اکبری،1395: 125)

7-2 احترام متقابل
پیمان های زناشویی بر اساس علاقه و محبت قلبی منعقد می گردد و زن و شوهر با این امید کنار سفرعقد می نشینند که هیچ گاه از یکدیگر جدا نشوند. چنین آرزویی دست یافتنی است به شرط آنکه موجبات آن فراهم گردد یکی از آن ها حفظ حرمت زوجین از سوی یکدیگر است. رعایت ادب و احترام نسبت به دیگران علاوه بر ارزش ذاتی، ادب و احترام آنان نیز بر می انگیزد. (الهامی نیا،1391: 98)

همهی انسان ها برای شخصیت خود ارزش قایل هستندو حاضر نیستند ارزش وجودی خود را با هیچ چیز معامله کنند. مگر انسان های غیر عادی که حساب آن ها از مباحث قواعد معمولی زندگی جداست بر این اساس همه دوست دارند که دیگران باآن ها با احترام و ارزش گذاری رفتار نمایند مخصوصا اینکه قرآن مجیدانسان را موجودی با ارزش معرفی می کند و می فرماید:« و لقد منا بنی آدم» « به تحقیق انسان ها را گرامی می آفریدیم»

در تفکر اسلامی انسان بهترین آفریده است. هیچ موجود دیگری به اندازه انسان از سوی آفریدگار هستی مورد تکریم آن است که اولا ای انسان قبل از هرکس باید به خودت احترام کنی و نگهدارنده ارزش های انسانی خود باشس و ثانیا ای انسان ما به یکدیگر احترام بگذارید و از کوچک شمردن دیگران به شدت به پرهیز کنید. روابط زن و شوهر نزدیک ترین و خصوصی ترین رابطه انسانی است که در زندگی بشر مقرر شده است. این نزدیکی و خصوصی بودن نباید احترام متقابل را میان آنان کمرنگ کند.(ملکی،1388: 49-48)

به طور کلی هر انسانی می خواهد دیگران به شخصیت او احترام بگذارند این از یک نیاز فطری سرچشمه می گیرد و به فرد نیرو و توانایی می بخشد و او را برای کوشش و فعالیت آماده می سازد احترام گذاشتنبه دیگران از جمله همسر باعث کوچک شدن فرد نمی شود بلکه حق شناسی،صفا و مودت را به اثبات می رساند و باعث می شود که همسراحساس شخصیت کرده، به کار و زندگی دل گرم گردد.(رحیمی یگانه ،1388: 170)

بنابراین زن و شوهر باید سعی کنند همیشه با احترام با همدیگر سخن بگویند و هنگامیکه می خواهند یکدیگر رار صدا بزنند به بهترین نام و با احترام و مهربانی یکدیگر را صدا بزنند.(انتصاری، 1390: 38-37)

ترکیب بین زندگی خصوصی و یک ارزش عمومییعنی احترام تقابل زیبایی و طراوت خاص به زندگی زناشویی می دهد. شاید بتوان گفت آن لذتی که یک فرد از رفتار های احترام آمیز همسر خود احساس می کند از رفتار سایر انسان ها احساس را نیم کند. احترام زن و مرد به یکدیگر حس ارزشمندی بسیار بالایی در هردو به وجود می آورد و زندگی ا شیرین و پایدار می سازد.(ملکی ،1388: 49)

پس به یکدیگر احترام بگذاریدو احترام خود را با داشتن رفتار محترمانه نسبت به یکدیگر ظاهر کنید و بدانید رعایت احترام تنها با تعارفات کلامی نیست با محبت و توجه« عشق» خود را عملا نشان دهید و شور و شادی را به محیط خانه بیاورید.(رحیمی یگانه، 1388: 171)

7-3 کسب آرمش روانی
آفرینش انسان به گونه ای است که زن و مرد در ساختمان طبیعی بدن مکمل یکدیگرند و هر یک به تنهایی ناقص و نیازمند دیگری است. نیاز جنسی تنها جنبه ای از این نقص است که با ازدواج کامل می شود. مجموعه این نیاز ها موجب می شود که زن و مرد به سوییکدیگر حرکت کنند و بدین ترتیب، سکون و ارامش یابند.(عباسی، 1394: 22)

نیاز به آرامش که ریشه در سرشت آدمی دارد بر اساس تعالیم مکتب اسلام یکی از مهم ترین و شاید اولین انگیزه ازدواج محسوب می گردد. ازدواج درحقیقت کانونی تشکیل می دهد که در آن زن و مرد احساس آرامش کنند.(بیابانگرد،1386: 39)

یکی از خصایص و نیازهای طبیعی انسان انس و مودت و الفت  است تنها زندگی کردن بسیار دشوار و دردناک است. انسان به انسان دیگری نیاز دارد که امین و درستکار و غمخوار و مهربان و راز نگه دار باشد تا با او انس بگیرد و درد دل کند و رازهایش را در میان بگذارد و از تسلیت ها و دلجوییها و غمخوریهایش بهره مند گردد و بدین وسیله آسودگی و آرامش خاطر پیدا کند به دوست مخلص و مطمعنی نیاز دارد که مودتهای خالصانه اش  را نثار او کند. او هم ایثار محبت نسبت به او دریغ  نورزد. بهترین فردی که می تواند این نیاز طبیعی را تامین کند همسر است چه زن باشد و چه شوهر، همه محبت ها و دوستی ها موقت و محدود می باشند. جز دوستی و محبت بین زن و شوهر که دائم و غیر محدود است چون یک واحد را تشکیل می دهند. و هدف مشترک دارند و بیش از هر فرد دیگری به یکدیگر نیازمند می باشند. آرامش و آسودگی که در اثر ازدواج حاصل می شود.(امینی ،1390: 23-22)

آنقد مهم است که خداوند متعال آن را به عنوان یکی از آیات بزرگ خویش معرفی نموده  و می فرماید:« و من آیاتهان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیما و جعل بینکم موده و رحمه ان  فی ذلک لآیات لقوم بتفکرون»(روم،21) « و از نشانه های او اینکه همسرانیاز جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش بیابید و در میانتان مودت و رحمت قرار داد و در این نشانه هایی است برای گروهی که تفکر می کنند»

کلمه « مودت» تقریباً به معنای محبتی است که اثرش در مقام عمل ظاهر باشد در نتیجه نسبت مودت به محبت نسبت خضوع است به خشوع: چون خضوع آن خشوعی را گویند که در مقام عمل اثرش هویدا شود. به خلاف خشوع که به معنای نوعی تأثر نفسانی است که از مشاهده عظمت و کبریایی در دل پدید می آید.

و « رحمت» به معنای نوعی تأثیر نفسانی است که از مشاهده محرومیت محرومی که کمالی را ندارد، و محتاج به رفع نقص است. در دل پدید می آید، و صاحبدل را وادار می کند به اینکه در مقام برآید و او را از محرومیت نجات داده و نقصش را رفع کند. یکی از روشن ترین جلوه گاه ها و موارد خودنمایی مودت و رحمت، جامعه کوچک خانواده است، چون زن و شوهر در محبت و مودت ملازم یکدیگرند و این دو با هم و مخصوصاً زن، فرزندان کوچکتر را رحم می کنند، چون در آنها ضعف و عجز مشاهده می کنند و می بینند که طفل صغیرشان نمی تواند حوائج ضروری زندگی خود را تأمین کند؛ لذا آن محبت و مودت وادارشان می کند به اینکه در حفظ و حراست و تغذیه، لباس، منزل، و تربیت او بکوشند، و اگر این رحمت نبود، نسل به کلی منقطع می شد، و هرگز نوع بشر دوام نمی یافت.

و به طوری که از سیاق بر می آید مراد از « مودت و رحمت» در آیه همان مودت و رحمت خانوادگی است. (طباطبا یی،1388: 16: 250)

آرامشگری در زن و مردی تجلی پیدا می کند که متصف به صفات الهی باشند. چون یاد خداست که آرامشگر قلبهاست و هر چیزی که به خدا نزدیک باشد می توان این صفت را دارا باشد. در نتیجه نیروی ایمانو تقوا خیلی می تواند در آرامشگری خانواده نقش داشته باشد و مودت و رحمت  را نیز خداوند در دل زن و شوهر قرار میدهد و نقش زن و مرد حفظ و تقویت این مودت و رحمت می باشد. و در سوه نحل آمده « والله جعل لکم من بیوتکم سکنا»(نحل،80) « خداوند از خانه های شما محل سکونت و آرامش برایتان قرار داد.»   کلمه ی « بیت» از « بیتوته» به معنای محل استراحتی است که انسان شب را در آنجا می گذراند. خانه محل آسایش و آراشم است. « بیوتکم سکناً »(قرائتی،1387: 6: 433)و خانه محل مبارکی است برای تربیت انسان های مطیع و محلی است برای انس و الفت و آرامش. پس باید ذکر و نام خدا و تلاوت آیات الهی در آن روشنی بخش باشد.  البته بیشتر خانمها م یتوانند منبع آرامش باشند چون خداوند فرموده: « لتسکنوا ایها … و زنی بیشتر آرامشگر است که محیط امن و آرامی را برای مرد و فرزندانش آماده نماید. چون اغلب مرد به بیرون از خانه می رود باید بابت اموال و عفت زن و فرزندانی که به زن سپرده آرامش خاطر داشته باشد. خداوند چون خانه را محل انس و آرامش قرار داده در قرآن کریم می فرماید: « لا تدخلوا بیوتا غیر بیوتکم…(نور،27) « داخل هر خانه ای نباید شد هنگام ورود اجازه گرفت» چون افراد در یک محیط امن با آرامش و لباسهای راحت هستند و اگر غریبه ای وارد شود آن آرامش افراد بهم می ریزد و شرایط تغییر می کند. خانه ای که محل برآورده شدن نیازهای روحی و جسمی فرد باشد محل آرامش وی نیز هست و یکی از عوامل اضطراب افراد مجرد نگرانی از نداشتن همسر می باشد که با انتخاب یک همسر شایسته می تواند این نگرانی و اضطرابشان نیز تبدیل به آرامش شود و همسر نیز باید مایه آرامش باشد نه اضطراب.(انتصاری،1390: 64-63)

7-4حفظ صداقت بین زوجین
محبت بین زوجین باعث می شود تا آنها بیشتر با هم صادق باشند و به هم اعتماد داشته باشند. صداقت همچون پل ارتباطی مؤثر، موجب می‌شود که زن و شوهر میل و رغبت وافر و کاملی برای صحبت با یکدیگر پیدا کنند و از این طریق بر رشد شخصیت خود و همسرشان بیفزاید. لازم به ذکر است که برای نیل به تفاهم زن و شوهر در همه‌ی امور زندگی نسبت به همدیگر صادق و راستگو باشند. زوجین زمانی به کاخ سعادت زندگی مشترک دست می‌یابند که، پایه‌های آن را بر صداقت و درستی بنا نمایند. (محمودی ،1385: 85)

دروغ، تیشه‌ای است که بر بنیان استوار خانواده فرود می‌آید و ریشه پایدار خانواده را بر می‌کند و ستون اصلی امنیت خانه و کاشانه را متزلزل می‌سازد و فرو می‌ریزد. مرد، دوست دارد، هنگامی که به خانه برمی‌گردد، خانه را روشن و خوشبو بیابد، ولی دروغ خانه را تاریک و مسایل را مبهم می‌نماید و غیر واقع را واقعی نشان می‌دهد و ارتباط و اعتماد را از بین می‌برد. بنابراین چه زشت است که زن و مردی به یکدیگر

دروغ بگویند و با آفت دروغ درخت خرم زندگی و گل بوته اعتماد را پژمرده سازند، زیرا (تجربه ثابت کرده است)که؛ سخن دروغ بر اعتبار خود پایدار نمی‌ماند و چیزی نمی‌گذرد که با کاری و یا سخنی، پرده فریبش کنار می‌رود و بطلان ادعایش ثات می‌شود و نادرستی سخنش ظاهر می‌گردد. (موسسه قدر ولا یت،1390: 76-75)

اعتماد زوجین به یکدیگر یکی از مهم‌ترین سرمایه‌ها و ارکان زندگی مشترک است بی‌صداقتی موجب بی‌اعتمادی زوجین نسبت به هم می‌شود و ارکان زندگی را متزلزل می‌کند و حتی گاهی می‌تواند منجر به جدایی و طلاق شود پس تا می‌توانید سعی کنید در زندگی مشترک با یکدیگر صداقت داشته باشید و از دروغ و پنهان‌کاری بپرهیزید.

امام حسن عسکری (علیه‌السلام) می‌فرمایند: «همه پلیدی‌ها در یک خانه نهاده شده و کلید آن دروغ قرار داده شده است».(محمدی ری شهری،1385:  10: 65)

عدم صداقت و بی اعتماد شدن به یکدیگر فقط در یک حوزه باقی نمی‌ماند بلکه به همه‌ی حوزه‌های زندگی سرایت می‌کند اگر در یک موضوع اعتماد زن و شوهر از یکدیگر سلب شود، در هر مسأله و موض.ع دیگری حتی اگر در واقع صادقانه هم باشد، نسبت به یکدیگر دچار شک وتردید می‌شوند. در مسائل مالی خانواده در قول و قرارها، و وعده و وعیدها به هم اعتماد نمی‌کنند و ارزشی برای سخنان طرف مقابل قائل نمی‌شوند. عدم صداقت حتی در مسائل جزئی و کم اهمیت نیز دردسر آفرین است و باعث می‌شود که زن و شوهر در مسائل اساسی و مهم زندگی نیز نسبت به یکدیگر شک و تردید پیدا کنند. این را بدانید که دروغ، دروغ می‌آورد. یعنی فرد دروغگو برای پوشاندن دروغ خود گاهی مجبور می‌شود چندین دروغ دیگر نیز بگوید و همین امر، مسأله بی‌اعتمادی را پیچیده‌تر و کار را سخت‌تر می‌کند. لذا پیش خود نگویید که فقط یک‌بار دروغ می‌گویم و مسأله حل می‌شود، بلکه این گونه نیست. از سوی دیگر مطمئن باشید که دروغ هرگز برای همیشه پنهان نمی‌ماند و روزی برای طرف مقابل آشکار می‌شود آن‌گاه ستون‌های زندگی سست می‌شود و زن و شوهر در همه‌ی مسائل همدیگر دچار شک وتردید و بی‌اعتمادی می‌‌شوند. (موسسه قدر ولایت،1390: 17-15)

صفا و صمیمیت برای همه‌ی انسان‌ها و در همه‌ی جوامع، مفید و ارزنده و در زندگی خانوادگی ارزنده‌تر و مؤثرتر است. با توجه به این‌که زن و شوهر پیوسته با یکدیگر در ارتباطند؛ بدون داشتن صداقت و صفا، امکان همزیستی مسالمت‌آمیز نخواهد داشت. صداقت و صمیمیت می‌تواند بسیاری از مشکلات را حل کند و بیش از ریاکاری و دروغ کارگر شود. زن و شوهر به علت ارتباط نزدیکی که با یکدیگر دارند چنانچه خدعه‌ای از سوی یکی از آنان رخ دهد دیر یا زود می‌فهمند. برای اینکه کیمیای محبت را در دل‌های هم حفظ کنیم باید با همسر خود صمیمی و صادق باشیم. (اکبری،1391: 71)

7-5 ارضای نیازهای جنسی
هرچند ارضای نیازهای جنسی فلسفه تشکیل خانواده نیست، اما جزء فواید و کارکردهای آن می‌باشد. انسان نیازهای مختلفی دارد که باید ارضا شود و یکی از آنها غریزه جنسی است.(پسندیده،1389: 49-48) با ازدواج، غریزه جنسی و شهوانی از راه حلال ارضا می شود و از لذت های پاک و خداپسندانه بهره می برد. افراط و تفریط در ارضاء و تعدیل غرایز براساس شریعت مقدس اسلام ممنوع ا ست و همیشه به حالت متعادل سفارش می کند و بهترین و تنها وسیله ی طبیعی در ارضای غرایز جنسی و تشکیل خانواده است.(صدری مازندرانی،1391: 26)

رسول خدا(صلی الله‌علیه‌وآله‌وسلم) آیه شریفه «وخلق الانسان ضعیفا»(نساء،28) را به ناتوانی انسان در ترک آمیزش جنسی تفسیر کردند. ارضای غریزه جنسی و بهره‌مندی همسران از لذت جنسی، رضایت جنسی را به وجود می‌آورد و رضایت جنسی موجب برانگیخته شدن عواطف مثبت می‌گردد. و در نتیجه مودت و صمیمیت را به وجود می‌آورد و یا تحکیم می‌کند. بنابراین، یکی از عوامل مؤثر در مودت و صمیمیت توانمندی در ارضای نیازهای جنسی می‌باشد. در طرف مقابل، برآورده نشدن هر نیازی، به افزایش اضطراب و فشار روانی منجر می‌گردد. ارضا نشدن نیاز جنسی نیز همین‌گونه است. عدم ارضای به موقع و به اندازه موجب احساس ناکامی و نارضایتی جنسی می‌گردد همین امر موجب برانگیخته شدن عواطف منفی می‌شود. و بد اخلاقی و ناسازگاری را به ارمغان می‌آورد و خودآگاه یا ناخودآگاه، مودت و صمیمیت را کاهش می‌دهد و ممکن است موجب همسر آزاری و حتی خیانت ‌شود. در نتیجه نارضایتی زناشویی به وجود می‌آید و پایه‌های خانواده متزلزل می‌شود از این رو می‌توان گفت که ناتوانی در ارضای نیازهای جنسی از عوامل مهم در ناکامی عاطفی است.(پسندیده،1389: 49-48)

بدون شک اگر غریزه جنسی در انسان‌ها نبود، تن به ازدواج و تشکیل خانواده نمی‌دادند. و هرگز از پدر و مادر خود جدا نمی‌شدند و مسؤلیت‌های دشوار زندگی مشترک را نمی‌پذیرفتند. همه‌ی انسانها بر پایه‌ی کشش و جاذبه غریزه جنسی ازدواج می‌کنند و بدین وسیله نسل بشر استمرار و دوام می‌یابد توجه به این نکته‌ی، بسیار حساس، لازم و ضروری است که غریزه جنسی همان‌گونه که عامل اساسی پیدایش خانواده و زندگی مشترک است، در استمرار و پایداری خانواده نیز نقش بسیار مهمی ایفا می‌کند. پژوهش‌ها نشان می‌دهند که علت بسیاری از طلاق‌ها، ارضا نشدن درست و متعادل این غریزه است. سرد مزاجی زنان یا مردان یا اهمیت ندادن به ارضای صحیح و طبیعی غریزه جنسی، خانواده را در آستانه فروپاشی قرار می‌دهد. به اعتقاد ما، روابط زناشویی با ارضای غریزه جنسی فرق دارد چه بسیارند افرادی که ازدواج می‌کنند ولی به هیچ وجه غریزه جنسی آنان ارضا و اشباع نمی‌شود. به بیان دیگر، تحقق ارضای نیازهای جنسی تنها در ارتباط با برقراری روابط جنسی نیست؛ بلکه احتیاج به آمادگی‌های جسمی، روحی و روانی دارد. مردان باید بدانند زنان تنها به عمل جنسی نیاز ندارند، بلکه از نظر روحی و تمایلات زنانگی احتیاج دارند که مردان، زن بودن و تمایلات زنانگی آنان را تأیید کنند. بسیاری از مردان بدون توجه به این نکات عاطفی و روانی، زن را در بلوغ جنسی و لذت جنسی یاری نمی‌کنند، بلکه شخصیت او را نادیده می‌گیرند و در عمل، او را در حد یک وسیله و ابزار تنزل می‌دهند. (حسینی،1386: 62-61)

از آنجا که رابطه‌ی درست و فعال جنسی، تأثیر بسزایی در نشاط و آرامش و کارآمدی زوج ایفا می‌کند، آموزه‌های دینی هیچ‌گاه ریاضت جنسی را تأیید نکرده است. سیاست جنسی  اسلام بر محدود کردن ارتباط جنسی به حریم روابط زناشویی، رعایت عفت در پوشش نگاه، رفتار، غیرت‌ورزی مردانه، توجه به تفاوت نیازمندی‌ها و استعدادهای جنسی زن و مرد، رعایت حریم‌های اخلاقی به ویژه در زمان انجام ارتباط جنسی، نفی ریاضت جنسی، و ترغیب به تقویت ارتباط درست جنسی استوار است.(حق شناس،1388: 113)

اگرچه روابط زناشویی سعادتمندانه فقط تا اندازه‌ای مربوط به روابط جنسی است و شادکامی و دوام موفقیت‌آمیز حیات زناشویی نقش بسیار مهم و انکار ناپذیر را به عهده‌دارد. و از مهم‌ترین علل بقا یا از بین رفتن خانواده است زیرا اگر این روابط قانع کننده نباشد منجر به احساس محرومیت و ناکامی و عدم احساس ایمنی می‌گردد. ذکر این نکته ضروری است که شوهر بایستی در روابط جنسی به شخصیت و روحیات همسر و خواسته های وی توجه کرده و با مصاحبه‌های متعدد سعی در یکی نمودن طرز تفکر خودشان در این رابطه باشد.

بسیاری از زنان هستند که روابط را موکول به شرایطی می کنند. مثلاً  گرفتن پول زیادتر، استفاده از تفریحات بیشتر، ترتیب دادن مسافرت هایی به خارج از شهر و امثال آن. درصورتی که این خانم ها در اشتباه محض هستند. آنها در حقیقت کسانی هستند که شوهر خود را در فشار می گذارند و او را وادار می کنند که تسلیم تمایلاتشان شود و همین امر عکس العمل شدیدی در شوهر آنها  ایجاد می کند و نتایج ناگواری به بار می آورد که طلاق یا طلاق عاطفی از جمله آنهاست. عده ای دیگر از خانم ها روابط زناشویی خود را مشروط به رفتار و کارهای خاصی می کنند که شوهر باید نسبت به فرزندان انجام دهند. مثلاًٌ برای  فلان بچه لباس بخرد و یا او را آزاد بگذارد که نتایج بدتری دربرخواهد داشت. (ابراهیمی بختور،1374: 148-147،26)

آزارها و رنجش هایی که به هر دلیل میان همسران ایجاد می شود، در درازمدت و در هر صورت باعث می گردد که همسران بر اثر تجر به موارد رنجش آفرین نسبت به طرف مقابل از نظر عاطفی دچار نوعی سردی می شوند. سردی عاطفی چنانچه برطرف نگردد، سردی در روابط جنسی را نیز به همراه خواهد داشت. البته همیشه بدین صورت نیست که هردو باهم مبتلا به چنین امری شوند، بلکه همسری که بیشتر مورد اذیت و آزار قرار می گیرد، زودتر دچار سردی عاطفی می گردد. البته همسران عادی نیز گاهی دچار این گونه حالات سرد عاطفی و جنسی نسبت به هم می شوند. ولی ویژگی بارز آن مدت زمان، میزان و شدت آن است. چنین مواردی در صورتی که به درازا نینجامد پیامدهای چندانی به همراه نخواهد داشت ولی درصورت تداوم یافتن می توان همسران را به زوجی آسیب خورده، ناموفق و در نهایت به همسران مبتلا به طلاق های عاطفی تبدیل نماید.(کاوه،1386: 88)

7-6 عیب پوشی
زن و شوهر باید، عیوب یکدیگر را بپوشانند و نزد دیگران، بیان نکنند و اسرار و رازهای هم را پنهان دارند.(اکبری،1391: 98) خداوند در قرآن کریم از تمثیل و تشبیه « همسران» به لباس استفاده کرده و می فرمایند: « هن لباس لکم و انتم لباس لهن؛(بقره،187) آنها لباس شما هستند و شما لباس آنها»  هر دو زینت هم و سبب حفظ یگدیگر. براستی این زیباترین، کامل ترین و نیکوترین تعبیری است که خالق منان در ارتباط با « همسران» فرموده است.(محمودی،1385: 38-36) یعنی همان گونه که لباس، پوشاننده بدی هاست، زن و شوهر، پوشاننده عیب ها و نگهدارنده اسرار یکدیگرند.(اکبری،1391: 98) در تفسیر این آیه آورده اند که ظاهر از کلمه لباس همان معنای معروفش می باشد، یعنی جامه ای که بدن آدمی را می پوشاند و این دو جمله از قبیل استعاره است، برای اینکه هر یک از زن و شوهر طرف دیگر خود را از رفتن به دنبال فسق و فجور و اشاعه دادن آن در بین افراد جلوگیری می کند. پس در حقیقت مرد لباس و ساتر زن است و زن ساتر مرد است و این خود استعاره ای است لطیف که با انضمامش به جمله « احل لکم لیله التیام الرفث الی نسائکم …» لطافت بیشتری به خود می گیرد. چون انسان با جامه عورت خود را از دیگران می پوشاند و اما خود جامه از نظر دیگران پوشیده نیست. همسر نیز همین طور است، یعنی هر یک دیگری را از رفث به غیر می پوشاند، ولی رفث خودش به او دیگر پوشیده نیست چون لباسی است متصل به خودش، و چسبیده به بدنش.(طباطبایی،1388: 2: 64)

در تفسیر دیگر بیان می کند که لباس، از یک سو انسان را از سرما و گرما و خطر برخورد اشیاء به بدن حفظ می کند و از سوی دیگر عیوب او را می پوشاند و از سوی سوم زینتی است برای تن آدمی این تشبیه که در آیه فوق آمده اشاره به همین نکات است دو همسر، یکدیگر را از انحرافات حفظ می کنند، عیوب هم را می پوشانند وسیله راحت و آرامش یکدیگرند، و هر یک زینت دیگری محسوب می شود. این تعبیر، نهایت ارتباط معنوی مرد و زن و نزدیکی آنها به یکدیگر و نیز مساوات آنها را در این زمینه کاملاً روشن می سازد، زیرا همان تعبیر که درباره ی مردان آمده، بدون هیچ تغییر درباره ی زنان هم آمده است. (مکارم شیرازی،1385: 1: 733) زوجین زیباترین، اراسته ترین، فاخرترین و مقاوم ترین لباس و پوشش فطری و روانی حمایتی یکدیگر هستند. هر یک از زوجین باید از وجود ارزشمند خویش لباسی از جنس عشق و محبت به یکدیگر هدیه دهند و چنان لباسی که به تمام نیازهای فطری، کشش های غریزی، احساس مهر طلبی، تعلق عاطفی و تشویق پذیری آن پاسخ گفته و آنان را در برابر همه محرک های ناخوشایند زندگی و آسیب های روانی و اجتماعی ایمن سازد. (محمودی ،1385: 38-36)بنابراین یکی از وظایف مهم زوجین پوشاندن عیوب یکدیگر است زیرا عیب پوشی از همسر، موجب می شود که او نیز مقابله به مثل کند و عیوب شما را بپوشاند و در نتیجه حرمت و احترام زوجین بیشتر حفظ شده و در نزد بستگان و دوستان نیز محترم و عزیز شمرده شوید. از طرف دیگر، عیب پوشی از همسرتان موجب می شود که او شرمنده شده و نه تنها آن خطا و عیب را دیگر تکرار نکند، بلکه به شما نیز علاقه مند تر شود چرا که احساس می کند شما عاشق و دوستدار او هستید و به خاطر این محبت حاضر به چشم پوشی از عیوب او هستید و نمی خواهید خطا ها و عیوبش را نزد همه آشکار کنید. (موسسه قدر ولایت،1390: 80-79)و هر چه عشق و محبت بین همسران بیشتر باشد رازداری و میزان چشم پوشی از عیوب یکدیگر نیز بیشتر می شود زیرا که عفو و بخشش ثمره محبت است.

7-7 اعتماد
 از جمله عوامل پایداری محبت، اعتماد زوجین به یکدیگر است و همچنین بر عکس محبت کردن خود بیشتر اعتماد آفرین است البته در قدم اول. زن و شوهر باید اعتماد یکدیگر را جلب کنند، اعتماد که پیدا شود، محبت، پایدار می شود. البته اعتماد یک امر قراردادی نیست که دو نفر با هم قرارداد ببندند تا به یکدیگر اعماد کنند.(اکبری،1391: 61) اعتماد باید جلب کرد با خوبی عمل، با رعایت اخلاق، با رعایت آداب، حدود و شعور و موازین شرعی. بی اعتمادی پایه محبت را از بین می برد. نگذارید این بی اعتمادی به وجود بیاید، احساس بی وفایی محبت را مثل خوره می خورد و از بین می برد. اگر زن احساس کرد شوهرش به او دروغ می گوید یا مرد احساس کرد که زنش به او دروغ می گوید و هر کدام احساس کردند دیگری در اظهار محبت صادق نیست این دیگر پایه های محبت را سست خواهد نمود اگر می خواهید محبت باقی بماند اعتماد را حفظ کنید و اگر می خواهید زندگی پایدار بماند باید محبت را نگه دارید.(حاج علی اکبری،1395: 126) نگه داشتن محبت به این است که زن و شوهر اعتماد یکدیگر را جلب کنند. اطمینان که پیدا شد، محبت، پایدار می شود و انس به وجود می آید. اساس محبت اطمینان است اگر اعتماد بین زن و شوهر از بین رفت، محبت آرام آرام از بین خواهد رفت. باید به هم اعتماد داشته باشید.

اگر می خواهید محبت طرف مقابلتان به شما زیاد باشد وفاداری کنید. حس اعتماد او را جلب کنید یکی از چیزهایی که محبت را در خانواده به کلی به هم می ریزد، بی اعتمادی زن و شوهر به همدیگر است. محبت یک امری است که باید زمینه آن را فراهم کرد و زمینه اش این است که دختر سعی کند اعتماد شوهرش را به خود جلب کند پسر هم سعی کند اعتماد زنش را به خود جلب کند وقتی اعتماد طرفین وجود داشت، هر دو به وفاداری هم اطمینان پیدا کردند محبت زیاد می شود.

 شدت عاطفه و خلت دگرخواهی، ضعف عقلانی و جسمانی و سلامت فطری و اخلاقی زن، از عواملی است که زن را متمایل و علاقه مند به احترام و مرد و اطاعت و تواضع در برابر شریک زندگی خویش می سازد به عبارت دیگر زمان همواره علاقه مندند که تحت نظر پدر یا شوهر خوش زندگی کنند و از حمایت و مساعدت آنها بهره مند شوند. بنابراین اکثر زنان از زندگی با مردانی که دارای قدرت تدبیر و ریاست، صلابت و شجاعت باشند، ابراز خرسندی و احساس لذت می کنند. البته زنان هر چه در محیط زندگی از جانب مردان مورد احترام و توجه واقع شوند به همان مقدار تمایل باطنی شان به اعتماد و اطاعت از آنها بیشتر می شود بنابراین زنان در صورتی اعتماد و تمایل به اطاعت از شوهر، پدر و مرد زندگی خواهند داشت که محیط زندگی را سرشار از احترام و محبت و حسن رفتار بیابند و درجه این اطاعت و تسلیم، در فضای آکنده از عاطفه، احترام و اعتماد، گاهی به جایی می رسد که زن به راحتی از عقاید دینی و سنت های اجتماعی و حتی وابستگی های فامیلی خود، به خاطر مرد دوستدارش چشم پوشی می کند.( مقدم،1386: 34)

7-8 گذشت
خداوند در قرآن کریم، به محبت و علاقه ای که بین زن و شوهر وجود دارد، به عنوان یکی از نشانه های قدرت خود اشاره می کند، خداوند در سوره روم در آیه 21 می فرماید: « همسرانی برایتان آفریده تا با آنها آرامش یابید و میان شما مهربانی نهاد».

امام رضا (ع) فرمود: « بعضی از زنها برای شوهرانشان غنیمت اند؛ زنانی که به شوهرانشان اظهار عشق و محبت می کنند» . اُنس ها و الفتها بر اساس محبت رنگ می گیرد و گذشت ها و فداکاریها از محبت سرچشمه می گیرد. زن باید با رشته محبت، شوهرش رابه کسب و کار و زندگی علاقه مند واین محبت را به او ابراز کند؛ چنانکه امام صادق(ع) فرمود: وقتی کسی را دوست داری به او خبر بده. البته شرط محبت آن است که صادقانه و بدون هرگونه ظاهرسازی و تصنع. بدون منت و از صمیم دل و بجا و به موقع باشد. با اینکه محبت امری طرفینی و وظیفه ای مشترک است، باید بگوییم که زن در این امر می تواند موفق تر باشد، زیرا با طبیعت او موافق تر است. زن با اظهار محبت می تواند در شوهرش نفوذ کند و در اعماق قلب او فرو رود و به او شادی و امید دهد. چه بسیار پرخاشگریها، تجاوزات و خودسریهای که زن می تواند با ابراز محبت به شوهر، جلوی آنها را بگیرد و از این دید، محبت زن سازنده و موجب پیدایش نعمت هاست.(موسسه قدر ولایت،1390: 73)

گانسان موجودی است که در معرض لغزش قرار دارد. زن و شوهر گاهی در زندگی دچار لغزش می شوند، حال باید دید چاره و برخورد صحیح و سالم چیست. اگر زن یا شوهر، از خطا و لغزش طرف مقابل گذشت نکرده و با او سخت گیری کند. زندگی تلخ و ناگوار می شود. شما خطا و لغزش همسرتان را نبخشید. او هم متقابلاً از خطا و لغزش شما نخواهد گذشت و در نتیجه زندگی تبدیل به صحنه مچ گیری و تقابل  شده و شیرینی و صفای آن از بین می رود.(موسسه قدر ولایت،1390: 18)

زن و مردی که زندگی مشترک را آغاز می کنند به ویژه در ابتدای راه ممکن است برخی گفتار و رفتارهای یکدیگر را ناصواب بدانند. در این گونه موارد، باید با سینه ای گشاده رفتار کنند و لغزش های یکدیگر را ندیده بگیرند. اغماض، عفو و گذشت آبی است که آتش غضب و کینه را فرو می نشاند و به انسان آرامش روحی می بخشد.( اکبری،1391: 70)

یکی از مهم ترین صفاتی که مرد و زن در کانون خانواده باید داشته باشند گذشت و خطا پوشی است. اگر انسان در محیط خانواده اشتباهات کوچک را نادیده پندارد و گذشت کند، اثر مناسبی در آن محیط دارد، و صفا و صمیمیت را در پی خواهد داشت. مهمتر اینکه این امر باعث می شود که پروردگار عالم در روز قیامت از بدیها و خطاهای انسان چشم بپوشد و او را ببخشاید. وجود عفو و گذشت یقیناً کانون خانواده را با حرارت نگاه می دارد و موجب بخشش گناهان می شود پس هرگاه با اشتباهات و خطای یگدیگر روبرو شدید، شعله های پر فروغ رأفت و عفو از قلب های شما زبانه بکشد و خطاها را بسوزاند، تا بذر عشق و محبت و گذشت در کانون گرم خانواده تان جوانه بزند و در سایه عفو و رحمت زندگی گرم و سراسر شور و حال و معنویت داشته باشیم.(مظاهری،1364: 41)

7-9 همکاری در خانه
یکی از راه های تحقق اهداف یک خانواده، همکاری همه جانبه اعضای خانواده می باشد که سبب راحتی در تحمل مشکلات و سختی ها نیز می شود.(عیسی زاده،1391: 77)

همکاری با زن در کارهای خانه، باعث تقویت محبت و مودت می شود. (اکبری،1391: 71)

از طرفی هر چه محبت بین زوجین بیشتر باشد میزان همکاری آنان نیز بیشتر می شود. جامعه شناسان می گویند تقسیم کار خانگی، یکی از ثمربخش ترین راهکارهایی بوده که تاکنون برای ایجاد ثروت ابداع شده است. این هدف دوگانه یعنی پدید آوردن فرزندان و ثروت به طور مشترک به وسیله زن و شوهر، بدون چنین تقسیم کاری، غیر ممکن می شود. در قرن نوزدهم، به طور کامل پذیرفته شده بود که پرورش فرزندان با عشق و مراقبت کافی (نقش زن) و کسب درآمد کافی برای تأمین معاش خانواده (نقش شوهر) مستلزم داشتن تخصص از سوی هر یک از دو زوج یعنی تقسیم کار بود. این تقسیم مسئولیت ها هم سبب ایجاد اندیشه « درآمد خانوادگی» لازم جهت تأمین خانواده ای و هم رفع بسیاری از قوانین به منظور جلوگیری از رقابت ناعادلانه مردان مجرد یا زنان یا مردان متأهل در کسب مشاغل کمیاب شده بود.(گاردنر ،1386: 85-84)

درست است که کارهای خانه داری بر عهده زن است و در این باره حرفی ندارند، لیکن باید توجه داشت که اداره یک منزل کار آسانی نیست. یک بانوی خانه دار اگر شبانه روز هم در منزل کار کند. باز هم مقداری از کارها لنگ می ماند. مخصوصاً در مواقع غیر عادی مانند مهمان داری کارها روی هم متراکم می گردند و کدبانوی خانه دار را خسته و وامنانده می سازند. زن در انجام کارهای خانه حرفی ندارد لیکن از شوهرش انتظار دارد که گاه گاه او را کمک کند و دستی به بالش بگیرد. وقتی مرد وارد خانه می شود و می بیند کارها از چپ و راست همسرش را احاطه نموده اند سزاوار نیست برود در گوشه ای استراحت کند و انتظار داشته باشد فوراً چای و ناهار حاضر شود. بلکه مقتضای محبت و صفای خانوادگی این است که در چنین مواقع به یاری همسرش بشتابد و هر کاری را که از عهده اش ساخته است انجام دهد. زن این عمل را دلیل صفا و محبت می شمارد و به خانه و زندگی علاقه مند می گردد. مردانگی به این نیست که وقتی وارد خانه شد دست به سیاه و سفید نگذارد و فقط امر و نهی کند. خانه ستاد فرماندهی نیست بلکه کانون صفا و محبت و محل همکاری و تشریک مساعی است. پیش خود نگو اگر در منزل کار کنم از ابهت و جلالم کاسته می شود و موقعیتم متزلزل می گردد ابداً چنین نیست بلکه، در نظر همسرت مردی با صفا و در نظر دیگران دلسوز و مهربان معرفی می شود.(امینی،1364: 380-379)

بهترین عبادت ها در اسلام این است که زن خدمت کند به شوهر یا شوهر خدمت کند به هسمرش، شما می دانید شهادت در راه خدا بزرگترین فضیلت است. در روایات می خوانیم آن خانمی که خدمتگذار شوهرش باشد، غذائی بپزد، ظرفی بشوید، سفره ای پهن کند، سفره ای بردارد، پروردگار عالم ثواب یک شهید را در نامه اعمالش می نویسد و در روایات می خوانیم اگر یک آقائی خدمت کند در خانه تا خانمش کمتر زحمت بکشد یا در خارج خانه زحمت بکشد تا زن و بچه اش رفاه و آسایش باشند ثواب یک شهید در نامه اعمالش می نویسند. (مظاهر،1384: 119)

7-10 اخلاق خوش
اخلاق نیک یکی از مهم ترین و ضروری ترین اموری است که در انتخاب همسر باید مورد توجه قرار گیرد. زن و شوهر باید یک عمر با هم زندگی کنند.  اگر خوش اخلاق باشند زندگی آنان شیرین و دلپذیر و گرم و باصفا خواهد بود.(امینی،1364: 108)

 زیرا که احترام و اکرام شوهر توسط زن، سبب استحکام بنای خانواده می گردد. اگر زنی با شوهرش تندخویی کند و با رفتار بد، شخصیت او را خرد نماید. شوهرش در چشم دیگران تحقیر خواهد شد. در این صورت افراد دیگر نسبت به شوهرش بی اعتنا می شوند. خوش رفتاری زن با شوهر باعث فزونی عشق و علاقه و مهر و محبت شوهر نسبت به وی می شود. از طرفی مهر و محبت نیز باعث خوش اخلاقی می شود اگر ما کسی را دوست داشته باشیم با اخلاق خوب با او رفتار می کنیم. هر چه زن با شوهرش خوش رفتار باشد زندگی به همان اندازه شیرین خواهد شد. خوش رفتاری زن در منزل و پرهیز او از برخوردهای تند و خشن و ناشایست سبب آسایش و آرامش محیط خانه می گردد.(کریمی،1385: 62)

بنابراین اولین قدم برای اینکه دیگران با شما صمیمی باشند این است که شما دارای اخلاقی خوش و نیکو باشید. نیاز به محبت امری اساسی است و فقط انسانها هستند که باید در انتخاب جاده دقت کنند. یک راه درست برای سالم به مقصد رسیدن، انتخاب شریک صالح است. یک مصاحب خوب یک همسر صادق و یک دوست دانا همیشه انسان را به سوی بهتر شدن سوق می دهد و از دربه دری و گیجی و شلختگی فکری نجات می بخشد. برای محبت کردن و محبت دیدن شایستگی لازم است و از خودگذشتگی شرط اول آنست کسی که بتواند از خود بیرون آید. می تواند پرواز کند و موانع خاکی و دنیایی را، زیر پا گذارد، کینه، حسادت، طمع، حرص، بخل به انسان اجازه نمی دهند که دریچه روحش را سوی باغ زیبای حقیقت بگشاید و از نسیم آن دمی آرامش و صفای باطن نصیب خود سازد. محبت خود را نثار دیگران کنید. اگر واقعاً طالب محبت دیگران هستید باید ابتدا خودتان به دیگران محبت کنید تا در مقابل محبت ببیند.(عزیزیان،1388: 30-28)صل سوم: تأثیر محبت در روابط والدین و

 

 

نتیجه گیری
محبت در زندگی بسیار حائز اهمیت است و لازمه ی زندگی مشترک و رمز موفقیت خانواده است. پدیده ای مهم و گران قیمت است که با معیارهای مادی قابل مقایسه نیست و آنقدر ارزشمند است که فقط شامل مقام انسانی می شود و زیبنده اوست. هر قدر چیزی ارزشمند باشد به همان اندازه نگه داری از آن سخت است محبت نیز مانند سیار امور ارزشمند احتیاج به محافظت دارد. اعضای خانواده باید آگاه باشند که محبت خود به خود پایدار نمی ماند و اگر از آن هیچ مراقبتی به عمل نیاید ممکن است از بین برود.افراد باید  این گوهر را همیشه در وجود خود گرم و پر حرارت نگه دارند و به محبت و علاقه سابق تکیه نکنند زیرا ممکن است گرمای حاکم در میان آنها به سردی گرایده و چه بسا از بین برود .

در خانواده دفتر زندگی با کلمه ی عشق و مهرورزی آغاز شد و جلوه های گوناگون جمال و کمال در کل هستی  پدید آمد انسان ها هم که جزئی از نظام کل هستی هستند با عشق متولد می شوند با دلدادگی به تلاش و کوشش می پردازند و در آخرین لحظات زندگی سرشار از عشق چون حباب ها اقیانوس هستی و ابدیت می پیوندند پس آغاز و سرانجام زندگی و هستی از مهر و محبت آکنده است و آنان که از عشق و دلدادگی خبری ندارند نامشان در دفتر انسان ها ثبت و ضبط نمی شود بنیان نهاد آدمی بر پاکی و طهارت بنا شده است و طبع انسان میل به آراستگی و سجایای اخلاقی و زیبایی های ظاهر و باطن دارد پس اگر می خواهیم خانواده ی استواری داشته باشیم اگر مایل هستیم از زندگی لذت و بهره بگیریم و اگر می خواهیم کودکان ما با نشاط و خرمی زندگی کنند و استعدادهای آنان شکوفا گردد زندگی خانوادگی را از مهر و محبت سرشار نماییم و در و دیوار خانه را با صفا و صمیمیت صیقل دهیم.

پیشنهادها
1.به افراد توصیه می شود تا در مورد روش های ابراز محبت در خانواده بیشتر آگاهی پیدا کنند.

2.مبلغان و حوزه های علمیه باید سبک و سیاق زندگی ائمه (علیه السلام) را برای افراد جامعه تشریح کنند تا افراد آنها را الگو قرار دهند و مانند آنها به خانواده و افراد جامعه خود محبت ورزند.

3.محققان و پژوهشگران باید در مورد اهمیت محبت در خانواده بیشتر کتاب بنویسند به خصوص در مورد تأثیر آن در روابط فرزندان.

4. رسانه های گروهی باید برنامه های بسازند تا تأثیر بسزایی محبت در روابط والدین با فرزندان را نشان دهند.

5. فعالان فضای مجازی در این فضا کانال تشکیل دهند و راه های محبت در خانواده و اثران آن را بیان کنند.

منابع:
*قرآن کریم

کتب فارسی

1.      ابراهیمی بختور، داود، بهداشت روانی خانواده، دوم، تبریز، آشینا، 1374.

2.      اکبری، محمود، صمیمانه با عروس و داماد، چ سی و سوم، قم، نورالزهرا(س)، 1391.

3.      الهامی نیا، علی اصغر، فقه خانواده، ج 6، قم، زمزم هدایت، 1391.

4.      امینی، ابراهیم، انتخاب هسمر، چ بیستم، تهران، بین الملل، 1390.

5.      ——،——، آئین همسرداری یا اخلاق خانواده، چ سیزدهم، تهران، انتشارات اسلامی، 1364.

6.       انتصاری، آمنه، صلابت زندگی، چ اول، گرگان، نوروزی، 1390.

7.      بستان، حسین، اسلام و جامعه شناسی خانواده، چ پنجم، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1389.

8.      بیابانگرد، اسماعیل، جوانان و ازدواج، چ چهارم، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1386.

9.      پسندیده، عباس، کانون مهرورزی، درسنامه عوامل پایداری خانواده در اسلام، ج دوم، چ سوم، تهران، ریاست جمهوری مرکز امور زنان و خانواده، 1389.

10.  جباران، محمدرضا، درسنامه علم اخلاق، ج 2، چ دوازدهم، قم، هاجر، 1392.

11.  حاج علی اکبری، محمد جواد، مطلع عشق، چ نهم، تهران، انتشارات انقلاب اسلامی، 1395.

12.  حسینی، داود، روابط سالم در خانواده، چ هفدهم، قم، بوستان کتاب، 1386.

13.  حق شناس، جعفر، آسیب شناسی خانواده، چ اول، تهران، نشر مرکز امور زنان و خانواده نهاد ریاست جمهوری، 1388.

14.  رحیمی یگانه، زهرا، خانواده شاد و با نشاط، چ دوم، اصفهان، حدیث راه عشق، 1388.

15.  _____، _____، خانواده موفق، چ سوم، اصفهان، حدیث راه عشق، 1389.

16.  سجادی، جعفر، فرهنگ معارف اسلامی، ج 3، چ چهارم، تهران، کومش، 1379.

17.  صدری مازندرانی، حسن، هنر انتخاب همسر، چ ششم، قم، مشهور، 1391.

18.  طباطبائی، محمد حسین، تفسیرالمیزان، موسوی همدانی، محمدباقر، ج دوم، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1388 .

19.  عباسی، مهدی، نبض ازدواج را بگیرید، چند ساعت تفکر پیش از ازدواج، چ دوم، قم، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، 1394 .

20.  عزیزیان، فاطمه، روانشناسی موفقیت در خانواده، چ پنجم، قم، نسیم حیات، 1388.

21.  عیسی زاده، عیسی، خانواده قرآنی، چ چهارم، قم، بوستان کتاب، 1391.

22.  فرجاد، محمد حسین، بررسی مسائل اجتماعی ایران، چ اول، تهران، اساطیر، 1377.

23.  کاشفی، محمدرضا، نگاهی قرآنی به دوست و دشمن، چ پنجم، تهران، کانون اندیشه جوان، 1391.

24.  کاوه، سعید، روان شناسی همسر ناسازگار، چ اول، تهران، سپهر، 1384.

25.  _____، _____، بهداشت روانی طلاق، چ اول، تهران، نشر سخن، 1386.

26.  کریمی، رضا، آیین همسرداری، چ سوم، قم، نسیم حیات، 1385.

27.  گاردنر، ویلیام، جنگ علیه خانواده، محمدی، معصومه، چ اول، قم، نشر دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، 1386 .

28.  محمودی، امیرملک، راهنمای خانواده، چ اول، قم، نشر میراث ماندگار، 1385.

29.  مظاهر، حسین، اخلاق در خانه 1، چ دهم، قم، نشر اخلاق، 1384.

30.  معین، محمد، فرهنگ فارسی معین، ج3، تهران، نامن، 1384.

31.  _____، _____،  فرهنگ فارسی، ج 1، تهران، امیرکبیر، 1363.

32.  مقدم، کاظم، زنگ خطر برای دختران جوان همراه با داستانهایی شنیدنی، چ اول، قم، منشور وحی، 1386.

33. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج اول، چ پنجاهم، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1385.

34.  ملکی، حسن، با مشکلات همسرم چه کنم؟، چ چهارم، اصفهان، حدیث راه عشق، 1388.

35.  موسسه قدر ولایت، خانواده موفق، چ پنجم، تهران، قدر ولایت، 1390.

36.  _____، _____، کارکردهای زن در خانه و خانواده، چ سوم، تهران، قدر ولایت، 1390.

37.  هنری، کلاود، زندگی مشترک و حد و مرزهایش، چ سوم، تهران، صابرین، 1393.

38.  وحیدی، محمد، احکام خانواده2، ج دوم، قم، هاجر، 1387.

 

 

 

 نظر دهید »

چکیده تحقیق پایانی

30 تیر 1398 توسط نوری مقدم

چکیده تحقیق پایانی

موضوع: آثار انتظار فرج در زندگی جوانان

محقق:مرضیه امینی نسب(طلبه فارغ التحصیل سطح2)

تعداد صفحات:76

تعداد منابع:81

سال انجام:1396

پژوهش حاضر با هدف تبیین بررسی آثار انتظار فرج در زندگی جوانان صورت گرفته است.روش بکار رفته در این پژوهش به صورت کتابخانه ای و ابزار جمع آوری اطلاعات فیش بوده است.

انتظار به معنای یک حالت قلبی و روحی که از آن آماده شدن برای چیزی که در انتظارش هستی برمی آید.و انتظار فرج،آرزو و امید و دلبستن به آینده،که دو گونه است.انتظار سازنده و تحرک بخش و انتظار ویرانگر و بازدارنده که فقط از اشاعه ظلم ها،تبعیض ها ناشی می شود.انتظار در اسلام دارای اهمیت و جایگاه مهم و تأثیرگذار است.جوانان منتظر در عصر غیبت وظایفی را به عهده دارند که از جمله این وظایف شناخت و یاد امام زمان،محبت و مودت نسبت به امام،تهذیب نفس،توبه و…است.و همچنین انتظار آثار فراوانی بر زندگی جوانان دارد از جمله این آثار خودسازی فردی،صبر،حل نشدن در فساد محیط و…است.بنابراین انتظار فرج باعث پایداری و شکیبایی منتظر در برابر سختی ها و مشکلات عصر غیبت و به وجودآمدن یک جامعه آرمانی که وعده آن داده شده است مححق می گردد.

کلید واژه:

انتظار،فرج،مهدویت،جوان

 

 

 

 نظر دهید »

چکیده تحقیق پایانی

07 بهمن 1397 توسط نوری مقدم

چکیده تحقیق پایانی

موضوع:تبین شاهدان وگواهان روز قیامت از نظر کلام اسلامی

محقق:سرکارخانم نرگس عرب

سال انجام:1397

پژوهش حاضر با هدف (تبین شاهدان وگواهان روز قیامت از نظر کلام اسلامی)مورد بررسی قرار گرفته است.روش بکار رفته در این پژوهش به صورت کتا بخانه‌ای وابزار اطلاعات فیش برداری بوده است.

گواه وشاهد به معنی حاضرشدن،ظاهر شدن وشهادت به امری است.وبه دودسته تقسیم می‌شوند یکی گواهان عینی  خارجی است مانند خداوند، پیامبران،قرآن،زمین، زمان و…     دسته دیگر گواهی اعضای بدن مجرم است یعنی اعضای بدن مجرم است یعنی اعضای بدن یکایک در صحنه دادگاه خداوند شهادت می‌دهند.

مساله گواهان وشاهدان در آیات متعددی از قرآن کریم آمده است و همچنین در روایات فراوانی به این مساله پرداخته شده است این تاکید نشانه اهمیت و ارزش مساله از دیدگاه این منابع مهم می باشد.

خداوندبه دلیل لطف وعنایتی که بربندگانش دارد علاوه برعلم واحاطه ذات اقدسش مراقبان و کاتبان وشهدای متعددی برانسان گماشته است که علاوه بر شهادت به صورت وظاهر اعمال در روز قیامت،نهادت بر باطن اعمال و وضعیت از نظر اطاعات ومعصیت یا سعادت و شقاوت انسان است این تحقیق به لحاظ ماهیت توصیفی است.

نتیجه ای که پژوهش حاصل دارد این است که باتوجه به وجود گواهان وشاهدان فراوان و آیات و روایاتی که به آن ها پرداخته شده است انسان در مسیر درست قرار گرفته و راه خود را انتخاب کرده و باوجود این همه شاهد وگواه راه گریزی در مقابل این همه شاهد و گواه ندارد و می تواند به رشد وتعالی دست پیدا کند وعاقبت آن ختم به خیر شود.

کلید واژه ها:گواه ،شهادت ،قیامت ،عمل

 نظر دهید »

چکیده تحقیق پایانی

07 بهمن 1397 توسط نوری مقدم

   

 چکیده تحقیق پایانی

محقق:سرکارخانم الهه مصطفوی

موضوع:  نقش والدین در دوران جنینی و شیردهی

سال انجام:1397

  پژوهش حاضر با هدف تبیین نقش والدین در دوران جنینی و شیردهی از منظر اسلام به روشی  کتابخانه ای با ابزار فیش برداری شده است. و طبق روایات دینی، والدین نقش بسیار مهمی در تربیت فرزندان بخصوص در دوران جنینی و شیردهی دارند. به همین دلیل انتخاب همسر شایسته طبق ملاک های اسلامی امری ضرروی است. به طور کلی می توان نقش والدین در تربیت فرزند را به چند دوران مهم تقسیم نمود. از جمله مهمترین وظایف والدین قبل از انعقاد نطقه عبارتند از : خوردن غذای حلال، طهارت و آرامش والدین در حین و قبل و بعد نزدیکی، زمان مکان انعقاد نطفه، و … اشاره نمود.

    و از مهمترین وظایف والدین بعد از انعقاد نطفه در دوران بارداری به، تغذیه مادر، مراقبت های دوران بارداری، وراثت و زایمان و … اشاره نمود.

    و همچنین از مهمترین وظایف والدین، در دوران شیردهی می توان به مستحباتی که بعد از فرزند از قبیل اذان و اقامه و عقیقه و ولیمه و واهمیت شیردهی و مدت شیردهی و نظم شیردهی و … اشاره نمود.

    دلیل اهمیتی که نقش والدین در تربیت کودکان بخصوص در دوران جنینی و شیردهی دارد والدین باید برای داشتن فرزندان صالح و پرروش نسل پاک به دستورات اسلامی در این خصوص عمل نمایند تا از قبل تربیت اسلامی و شایسته فرزندان به داشتن جامعه ای سالم و سعادتمند دست یابیم .

کلیدواژه: ازدواج، دوران جنینی، دوران بارداری،  دوران شیردهی


 

 نظر دهید »

مقاله

30 خرداد 1396 توسط نوری مقدم

تـــاثیر طـــــلاق بـــر فرزنــــدان

محقق :نعیمه شیرازی(طلبه پایه 2)

 چکیده

پژوهش حاضر باهدف تاثیر طلاق بر فرزندان به روش کتابخانه ای و با استفاده از ابراز فیش تهیه شده است

طلاق پدیده ای است که بعد فردی و اجتماعی اعضای خانواده به خصوص فرزندان را متزلزل و به صورت های گوناگون روح وجان آن ها را تحت تاثیر قرار می دهد.تاثیری که فقط به اعضای خانواده منحصر نمی گردد بلکه بنیان جامعه را متزلزل می کند.این پدیده کودکان را از لحاظ جسمی ضعیف و از نظر اختلالات رفتاری دچار نابسامانی شخصیتی و فشار های عصبی و روحی می گرداند که به تبع جامعه با معضلاتی چون افزایش کودکان خیابانی،روی آمدن کودکان بزهکاری ،مشکلات اموزشی و…روبه رو می شود در نتیجه هزینه های اجتماعی افزایش یافته و با سست شدن ارزش های مذهبی و فرهنگی جامعه ای بی ثبات را در پی خواهیم داشت.

 کلید واژه ها:

طلاق – خانواده – فرزند

 مقدمه :

انسان مجموعه ای از نیازهای جسمی و روانی همراه با نگرش ها، دید گاه ها، احساسات و خلاقیت های گوناگون میباشد که بر پایه ی همین نیازها بهانتخابی شاعرانه و آگاهانه دست میزند که در طول تاریخ منجر به تشکیل نهادی به نام خانواده شده است.

خانواده اولین مکانی است که فرزندپا به عصر وجود میگذارد وهم اندیشی،اجتماعی شدن،شخصیت،آموزه های دینی…را از دامن مادر و سایر اعضای خانواده می آموزد و پرورش می یابد از آنجا که زندگی خانوادگی کهن ترین نهاد اجتماعی می باشد از شکننده ترین آن ها نیز به شمار میرود.بانگرش بر این سیستم دارای حیاط خواهیم دید که اختلافات ،کشمکش ها، برخورد هایغیر اصولی و …چقدر سریع پایه های این سیستم را متزلزل و افراد درون ان را دچار اختلال میکند البته اثرات چنبن پدیده ای –طلاق- بر هر کدام ازاعضای خانواده متفاوت است .

سخن از خانواده سخن از رشته های پر محبتی است که بین والدین و فرزندان شکل گرفته است والدینی که برای پیوستگی این رشته ها برای ان ها لازم است با تحولات جسمانی و روانی فرزندان،شخصیت کودکان و اصول تربیتی ان ها اشنا شده و باتامین بهداشت جسمی وذهنی افراد پرطراوت و با امید پرورش دهند تا جامعه ای سالم پایه گذاری شود اما با نگاهی به جوامع ورواج پدیده ی طلاق میتوان دریافت طلاق زنگ خطری است که به صدا در آمده که اگر این روند ادامه یابد در آینده ای نچندان دور جامعه با معضل جدیدی روبه رو خواهد شد این پدیده منفی باعث میشود که آمار کودکان خیابانی و عوارض ناشی از آن گسترش پیدا کند عوارضی چون نابسمانی های شخصیتی ، اجتماعی ورفتاری افراد مطلقه وفرزندان آن، فشارهای عصبی و روحی ،مشکلات اقتصادی و معیشتی،مشکلات جنسی ،افزایش جرایم اقتصادی و در نهایت عدم ثبات جامعه را شامل می شود. 

لذا با توجه به دلایل گفته شده و روند رو به رشد طلاق ،هرچند سازمانهاوارگان های اجتماعی تلاش زیادی در جهت کاهش وقوع طلاق به عمل آورده اند ولی بار دیگر بررسی به این موضوع را درخود میطلبد چرا که میتوان تا حدودی به استحکام خانواده ،پیشرفت علمی در بعد فردی  واجتماعی ، پیوند عاطفی والدین و فرزندان ، کاهش انحرافات اجتماعی و مشکلات اقتصادی و جنسی ، …کمک شایانی نمود. 

با توجه به مطالعات انجام شده درمی یابیم که تاکنون ازعلل وعوامل طلاق ،راهکارها، آسیب ها و پیامدهای آن سخن بسیار گفته شده است ولی با توجه به نیاز جامعه سعی شده است در این پژوهش ضمن بررسی مطالعات قبلی به این سوال پاسخ داده شود که تاثیر طلاق بر فرزندان چیست؟

-1  رشد جسمی و ذهنی

1–1رشد جسمی

جنین در رحم مادر احتیاجات فیزیکی و عاطفی خویش را تأمین و این بعد عاطفی را اگر چون بنیانخانواده متزلزل نباشد به خوبی دریافت میکند. پس ازپایان دوران جنینی وخارج از محیط ایده ال  برای برآورده شدن احتیاجات خویش گریه کردن را آغاز می کند مادری که بعد عاطفی او در کنار همسرش تقویت شده و او را به فرزند خویش منتقل ساخته است بی تردید در پی نیازهای فرزند خویش فرایندهای شناختی لازم را با استفاده از هوش عقلی و بعد عاطفی وجودی به کار می بندد.این که در پی گریه های  شبانه علت را جستجو و آرام نمودن ، در اختیار گذاشتن شیره ی جان خویش ، تهیه ی برنامه ی واکسیناسیون کودک، منع کردن خود از خوردن غذا های نفاخ برای تسکین دل درد، فراهم اوردن جای خواب مناسب ، ایجاد برنامه ی غذایی مناسب، بهداشت مناسب ، و در عین حالکنترل وشناسایی اختلالات رفتاری در کودک خویش واقدام برای حل هر یک از آن ها با کمک  پدر خانواده ، از جمله عواملی است که والدین آن را از تولد فرزند تا زمان حیات خویش فراهم می آورند.

در موارد غیبت یکی از والدین که خطرناک ترین آن غیبتی است که  در اثر پدیده طلاق صورت می گیرد این پدیده اولین ضربه ی خویش را به سیم های عاطفی بین پدر و مادر می زند و قطع آنها را سبب می شود و سپس در صورت کنترل نکردن بد ترین ضربه به فرزندان طلاق وارد می شود.

1-1-1 اختلال در خواب

طلاق و جدایی محیط امن خانه را تغییر می دهد و کودک را مجبور می کند دردو جای مختلف بخوابد و به دو روش مختلف زندگی عادت کند. مسلم است که در هیچ یک از خانه ها نمیتواند خوب بخوابدکودک در خانه ی ناپدری مدام با هراس از این که ممکن است همین پدر و مادر نیز او را ترک نمایند ازخواب بیدار میشود و در خانه ی نا مادری از خواب بر می خیزد زیرا از اوخواسته شده در رختخواب جدیدی بخوابد و گاهی اوقات اجازه ندارد در کنار پدر و مادر خود بخوابد در صورتی که قبلا در خانه ای که می شناخت اجازه داشت شبی را در کنار مادرش بگذراند.(سیرز،1389،ص172)

حتی نوزادان هر تغییری که در خانواده ایجاد میشود را حس میکنند مادر ناراحت است، ناراحتی او به نوزاد منتقل میشودو او را بدخواب می کند.ترس ها موجب ایجاد اختلال در خواب کودکان بزرگ تر نیز می شود. ترس از جدایی تنها والد، ترس از آینده، ترس از جدایی پدر و مادر،همگی از عوامل استرس زایی میباشد که زمینه ای ایجاد در بیماریهای جسمی در فرزندان را ایجاد یا تشدید میکند.

آسم یک اختلال تنفسی است که در آن التهاب ،اسپاسم و خلط، باعث مسدود شدن نایژه ها میشود و تنفس را سخت می کند. این بیماری  در کودکان بیش  از بزرگسالان و در پسرها بیش از دخترها دیده میشود.بین 3تا 5 درصد مردم امریکا به این بیماری دچارند . حملات آسم در نتیجه ی ترکیبی از سه عامل روی میدهد:آلرژی،عفونت تنفسی وبرانگیختگی زیستی ، روانیاجتماعی مانند استرس .دراکثر مواردعامل حمله،جسمی استاما بعضی اوقات ممکن است در اساس ، جسمی اجتماعی باشد و به نقل از کتاب روانشناسی سلامت :

پژوهشگران، به طور کلی، بر این باورند که دلیل پدید آمدن اکثر زخم ها ، ترشح بیش از اندازه ی مایعات اسیدی در دستگاه گواراش است که به  طور مزمن باعث خورده شدن دیواره ی معده واثنی عشر میشود که براثر عفونت باکتریایی ضعیف شده است. اما به نظر می رسد استرس نیز در این میان نقش داشته باشد که دریک پژوهش موردی، بر روی بیماری تام9 ساله مورد بررسی قرار گرفت.تحقیقات همچنینن نشان داده است که عوامل استرس زا ،بویژه مشکلات روزمره، از شایع ترین عوامل شروع کننده سردردهای  میگرنی و تنشی است.(سارافینو،1384،ص217)

1-1-2  تاثیر تغذیه بر رشد

هرچند پیامدهای طلاق تا حدودی مردان را نیزبا مشکل روبه رومی سازدولی بیش ترین پیامد گریبانگیر زنانی میشود که در اثر فقدان همسر با آن روبرو می شوند مشکلات عاطفی ومشکلات مالی از جمله این پیامد ها می باشد مادری که بعد عاطفی او به خطر افتاده و او را دچار افسردگی ساخته است و یا مادری که برای تامین زندگی ناگزیر است تا  ساعات مختلفی را در خارج از خانه سپری کند و نیز نبود مادر در کنار فرزندانی که با پدر زندگی می کنند.تمام این عوامل حاکیاز آن است که در نبود این مشکلات مادر می توانست با برنامه غذایی مناسب و پشتوانه پدر زمینه رشد جسمی فرزندان خویش بویژه دختران را فراهم سازد. از سویی فرزندان طلاق با توجه به سن و جنس آن ها به نوعی  در معرض تاثیرات مخرَب  طلاق قرار می گیرند پدیده ای که در زمینه ی ترس و اضطراب ،را در نهاد آن ها ایجاد میکند و با ایجاد روحیه پر خاشگری، احساس ناتوانی، ضعف اعتماد به نفس زمینه ایجاد اختلالات جسمی مختلفی را ایجاد می کند.

غذای خوب و مغذی برای سلامتی و داشتن مراحل رشد کافی و جسمی سالم ، برایفرزندان به خصوص دختران ضروری می باشد. نارسایی تغذیه ای مهم ترین دلیل رایج برای مشکلات جسمانی حال و آینده و خصوصاً اختلالات زنانه و هورمونی می باشد این مسئله خطری است که همیشه دختران را تهدید میکند هورمون ها باعث بلوغ میشوند دوران بلوغ یکی از مهم ترین دوران زندگی است چرا که در این دوران جهش رشدی اتفاق می افتد. رشد افراد به خصوص دختران در این دوران سرعت یافته ودر نتیجه نیاز دختران به تمام مواد مغذی افزایش پیدا می کند و در صورتی که از طریق غذاهای متعادل متناسب و متنوع نظیر درشت مغذی ها شامل مواد معدنی و ویتامین ها به این نیاز ها پاسخ داده نشود امکان دسترسی به ظرفیت های تعیین شده موروثی به دست نخواهد آمد و دختران بیش ازسایرین در معرض خطر ابتلاء به انواع بیماری ها قرار می گیرند.(احمدی زارع،1388،ص32)

  از سویی دیگر بررسی ها نشان می دهد مسایا و محیط نقش زیادی در بروز بحران فردی بنام بلوغ زودرس دارند و در این میان ،اضطراب و استرس تآثیر زیادی در ایجاد این اختلال در دختران دارد .همچنین اضطراب و ناراحتی و نگرانی می تواند سن بلوغ را حتی تا 18 ماه جلو بیندازد.(احمدی زارع،1388،ص38)

1-1-3 استرس و بیماری

استرس می تواند بر رفتار تآثیر بگذارد و رفتار خود نیز ممکن است باعث بیماری یا تشدید وضعیت بیمار شود ارتباط رفتاری میان استرس و بیماری را می توان در بسیاری از موقعیت های استرس زا از جمله هنگام طلاق مشاهده کرد .تغییرات رفتاری ناشی از موقعیت های استرس زا ،شرایط را برای همه ی اعضا ی خانواده،ناسالم می سازد از جمله به صورت ایجاد بی نظمی در وعده های غذا و ساعت خواب، به تآخیر افتادن مراقبت های بهداشتی و پیروز نکردن از دستورهای پزشک .تحقیقات نشان داده است که در شرایط بسیار استرس زا افراد به گونه ای عمل می کنند که احتمال ابتلا به بیماری یا آسیب دیدگی را در آنان افزایش می دهد، مصرف سیگار،الکل،قهوه با ایجاد بیماری های متعددی چون فشار خون بالا ،بیماری های عروقی کرونه و سرطان ارتباط دارد. پژوهش ها نشان داده است که کودکان وبزرگسالانی که بیش از اندازه استرس دارند ،بیشتر احتمال دارد که به آسیب های ناشی از حوادث اتفاقی در منزل،هنگام بازی،محل کار و حین رانندگی دچار شوند.(سارافینو،1384،ص210)

1-2 رشد هوشی

هوش یکی از جالب توجه ترین نیروهای روانی است. روان شناسان هوش را به صورت های مختلفتعریف کرده اند. زیرا، هنوز نتوانسته اند در یک تعریف جامع با هم توافق کنند. اما ،همه ی آنان در این خصوص اتفاق نظر دارند که هوش شیء یا یک موجود عینی مستقل و واحدی نیست .هوش هنگامی ادراک می شود که فرد در موقعیت های گوناگون رفتارهای خاصی را از خود نشان میدهد.(بختیاری،1388،ص22)

هوارد گاردنر از هوش های چندگانه یاد می کند هوش زبان شناختی ، هوش موسیقیایی، هوش ریاضی،هوش حرکتی،هوش درون فردی،هوش بین فردی،…از جمله هوش های نام برده ی گاردنراست.به نظر او انواع هوش نسبتا مستقل از هم اند و در هر یک از آن ها نظام های متفاوتی فعال میشوند و برای نظام های مختلف هوشی،نواحی به خصوصی در مغز وجود دارد.(هیآت مؤلفان،1389،ص504)

بعد از گارد نر دو دانشمند به نام های مایر و سالووی هوش های درون فردی و میان فردی را با هم ترکیب کردند و نام هوش هیجانی را برای اولین بار به دنیای روانشناسی اضافه کردند آن ها می گفتند هوش هیجانی یعنی : “توجه به احساسات خود و دیگران، فرق گذاشتن بین آنها و استفاده از این اطلاعات برای بهتر فکر کردن و بهتر عمل کردن”

بسیاری از صاحب نظران عوامل ارثی را در ماهیت هوش مؤثر می دانند امّا زمانی که عوامل وراثتی در افراد یکسان باشد مانند دو قلوهاییک تخمکی، همه ی تفاوت های موجود در هوش از عوامل محیطی ناشی می شود.

والدین به عنوان عوامل محیطی مؤثر می توانند بر رشد هوشی کودکان اثربگذارند مطالعات متعدد نشان داده است که کودکان برای رسیدن به هوش هیجانی به تحریک اجتماعی نیاز دارند که تنوع در نوع و میزان این تحریک می تواند بر رشد ذهنی کودکان حتی در دوران طفولیت اثر بگذارد. تحقیقات نشان می دهند که معمولا والدین برای جلب توجه  اطفال در جریان تبادل اطلاعات عاطفی،تلاش زیادی به خرج می دهند که توجه او را به سوی خویش جلب کند.برای مثال، والدین اغلب از یک الگوی زبانی که به “زبان بچگانه” معروف است استفاده می کنند که مشتمل است بر تن صدای بالا ، شمرده گویی، تقلید صداوحالت های چهره ای فراوان. این بدان معنی است که والدین از طریق واکنش و توجه خویش می توانند، حتی در این سنین کم نیز ، پرورش هیجان را در فرزندانشان آغاز کنند.(گاتمن،1389،ص204)

 ارتباط غیر کلامی بین نوزادان و والدین حاکی از آن است که نوزاد به طور طبیعی در ارتباط مداوم و دو جانبه با پدر و مادرو اشخاص دیگری که از او مراقبت می کنند قرار دارد .(ام گری،1386،ص26)

 اختلاف زنا شویی و تاثیرات زیان بار طلاق چون غم و اندوه ، پرخاشگری، بد خلقی و به خصوص در سال های اول پس از طلاق،که بسیاری از مادران دچار سرخوردگی و افسردگی شده،در خود فرو می روند که اگر این افسردگی یک سال یا بیش تر ادامه پیدا کند ممکن است بر عملکرد مغز طفل تاثیر بگذارد و سبب شود وی یک رویداد هیجانی را که می تواند تجربه ای مثبتباشد رویدادی منفی تلقی کند.همچنین نویسنده ی کتاب هوش هیجانی میگوید پژوهشگر دانشگاه واشنگتن واکنش های اطفال را به تماشای صحنه ی بیرون آمدن حباب های صابون از پشت یک پرده مورد بررسی قرار داد و با تعجب دریافت که فرزندان مادران افسرده این واقع عادی را یک رویداد هیجانی منفی تلقی می کنند( گاتمن،1389،ص206 )

والدینی که نسبتبه روحیه فرزندانشان حساس تر هستند در تقویت هوش عاطفی کودکان بهتر عمل میکنند.در حالی که پدیده طلاق باعث جدایی زن و شوهر می گردد که نتایج نشان داده است که در دو ماه اول جدایی، پدران مایل اند تماس بیش تری با فرزند خود داشته باشند ( در صورتی که فرزندان با مادرزندگی می کنند )ودرابتدا کنش متقابل بسیاری با بچه هادارند ولی این نوع رابطه به سرعت تغییرمی کند و بعد از چند ماه اغلب پدران طلاق گرفته، تماس بسیار کمی با فرزندان خود دارند.که نبود پدر خود عاملی در جهت کاهش رشد هوشی کودکان است.پدران دوست دارند به کودکان خود اجازه کاوش دهند،درحالی که مادران محتاط ترند و محدودیت بیشتریبرای کاوشگری ایجاد می کنند و این الگو به دوران طفولیت مربوط نمی شود با رشد کودک،پدران معمولا بیشتر از مادران مشوق رفتار مستقل و کاوشگرانه هم در داخل و هم در خارج از خانه هستند بویژه در مورد پسران طوری عمل می کنند و تعلیم می دهند که مستقل بار بیایند.به پسر ها زود تر از دختر ها اجازه داده می شود که تک و تنها از خیابان عبورکنند،آن ها مجازند بیشتر بیرون از منزل بمانند و پهنه وسیع تری از زمین را بکاوند. تجربه ی پسر ها در این کاوش های مستقل به احتمال زیاد برای رشد شیوه های مستقل کنار آمدن با امور،حس رقابت جویی و حتی مهارت های ویژه از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است.  به نظر میرسد پسران بر رشد هوشی فرزندان دختر نیز تاثیر گذاراند منتها با ایجاد رابطه ی دوستانه ای که با مادر ایجاد می کنند. مهارت پدر به عنوان هم بازی فرزند، میزان تحریکی که پدران حاضر در خانه برای فرزند پسر ایجاد می کنند ،اثر پدر بر رشد عقلی بچه ها را نشان می دهد .یکی از دلایل پایین تر بودن سطح توانایی شناختی کودکان خانواده های تک والدی ممکن است این باشد که آن ها به نسبت  کودکان خانواده های ناپاشیده کمتر از توجه بزرگسالان و تعامل آن ها بهره مند می شوند. (راس.دی،1379،ص118)

 همه کودکان به راهنمایی و ابراز عشق پدر و مادر نیاز دارند و در کنار این رابطه ی عاشقانه میتوانند مقدار وقت بیشتری را به کودک اختصاص دهند و با ایجاد بازی های فکری و جسمی متنوع،بردن کودک به فضای سبز، دقت در اختلالات رفتاری کودکان با همیاری یکدیگر عزم لازم را برای رشد هوشی کودک خویش فراهم سازند.

1-3اختلالات رفتاری

1-3-1 خشم

خشم در کودکان ، تظاهری به احساس خصمانه نسبت به اشخاص و گاهی هم اشیاء است و این تظاهر به حقیقت چیزی جز اعلام وضع ناراحتی درون نیست. به هنگامی که کودک از وضعی و یا از برخوردی ناراضی باشد با موضوع خشم ، نسبت به آن مسئله می نگرد و سعی دارد همه قدرت و توان خود را برای باز گرداندن آن وضع یا شخص به صورت مطلوب و مورد رضایت خود به کار برد.(وفایی،1387،ص88)

  طلاق ونزاع دو واژه ای هستند که تا مدت ها پس از طلاق در کنار هم شنیده می شوند و تنها شاهد خشمگین شدن، توهین کردن، بلند کردن صدا، کتک کاری کردن والدینی هستند که تقریبا در تمام زمینه های زندگی آسیب پذیر می باشند. مشاهده ی این اختلافات آنقدر در جان و روح آدمی تاثیر گذار است که اگر سالها از این مشاجرات بگذرد باز احساس ناراحت کننده ای در نهاد خویش می یابیم که در سنین مختلف به شکل های مختلف نشان داده می شود.

1-3-2دوره پیش دبستانی

 کودکان در این سنین به برقراری ارتباط با همسالان و والدین خویش می پردازند.آن ها از طریق ارتباط با والد هم جنس و والد جنس مخالف به تدریج جنسیت خود را درک میکنند و با برقراری ارتباط با والدی که از طریق او درک کرده پسر و دختر بودن به چه معنا است میخواهد اوقاتی را تنها با او باشد.لذا احتمال انتقاد از سوی والد دیگر را برای او فراهم می اورد.(ام گری،1386،ص78)

 یکی از دلایل محبوبیت های بازی در بین کودکان4 تا 7 ساله این است که به آن ها کمک می کند تا با نگرانی ها و اضطراب های متعددی که برایشان پیش می اید کنار بیایند.(گاتمن،1389،ص221)

 کودکان در این سنین قدرت استدلال ندارند و با تکیه برقدرت خیال و دیدن خوبی های پدر و مادرش تصویری از خود بر مبنای انها میسازند تا بتواند خوب را در خود تعریف کنند.کودکان همان گونه که از خوشنامی والدین قدرت می یابند،از شنیدن هر گوشه و کنایه ای درباره آن ها آزرده می شوند. از نظر کودک انتقاد یک والد یا هر شخص دیگر- از والد دیگر انتقاد ازخود او (کودک) است.(ام گری،1386،ص79)

بسیاری از کودکان از یک یا هر دو والد خود خشمگین می شوند اما ازابراز صریح و بی پرده این خشم به شدت می ترسند. (ممکن است از این بترسند که خشم آن هاعلت جدایی پدرو مادرشان بوده است.)این کودکان اغلب خشم خود را متوجه چیز دیگری می کنند و با همبازیها،خواهر و برادر،پدر یا مادر یا ناتنی بد رفتاری می نمایند. شاید هم تمامی احساساتشان را پنهان سازند تا بتوانند از شر خشم خود در امان باشند.(ام گری،1386،ص 63)

 1-3-3 دوره 8 تا 12 ساله

 یک تفاوت عمده در بین کودکان در این سن و کودکان خردسال تر،واکنش آنها به وضعیت های ازار دهنده می باشد وضعیتی که او را اگر در سال های پائین تر دچار غم واندوه می ساخت اینک علاوه بر این احساس غم وجودی خشم را ترجیح می دهد.

 خشم احساس تسلط داشتن را به او می دهد علاوه بر این،خشم قاطع تر و “بالغانه تر"است و گریه کردن در برابر مامان یا در اغوش بابا رفتن،دیگر چندان عملی به نظر نمی رسد. (ام گری،1386،ص109)

 فرزندان طلاق واکنش های خشم آلود شدید تری به ویژه نسبت به کسی (پدر و مادر) که او را مسبب طلاق می دانند نشان می دهند بعضی از آنان به جناح بندی های قوی و اغلب درازمدت با یکی از والدین در برابر دیگری اقدام می کنند که معمولا این جناح بندیها با مادر و بر ضد پدر صورت می گیرند.(بستان،1389،ص 276)

 1-3-4دوره بلوغ

 دوره بلوغ گذری طبیعی بسوی استقلال و خود کفایی کامل است که در همه ی خانواده هابد رفتاری،حاضر جوابی،قانون شکنی و کار های اعصاب خرد کردن نو جوانان دیده می شود. در اصل این دوره بخش گریز ناپذیری از رشد کردن و بزرگ شدن است.

 معمولا دوره ی بلوغ را سن سرکشی می دانند که این مرحله قبل از نوجوانی آغاز می شود آنها به جای آنکه درباره ی ناکامیهایشان حرف بزنند یا به پدر مادرشان بگویند که دلشان برای محبت آنها تنگ شده است به رفتار های هیجانی دست می زنند رفتار هیجانی آنها درمقایسه با طغیانهای پراکنده ی کودک خردسال تر که اغلب متوجه هیچ کس خاصی نیست، از نظر استراتژی حمله کم نظیر است و می داند کدام دکمه ی پدر یا مادرش را فشار دهد.(ام گری،1386،ص 110)

 1-2-2  افسردگی

 “افسردگی” از اختلالات خلقی محسوب می شود که شیوع آن حدود 15 درصد در طول عمروبرای زنان تا 25 درصد نیز گزارش شده است. افرادی که به افسردگی مبتلا می شوند در واقع عواطف و هیجانات آنها دچار اختلال می شود و قادر به ابراز هیجانات و عواطف خود نیستند.رویداد های زندگی و استرس محیطی از جمله عوامل روانی –اجتماعی برای ایجاد بیماری افسردگی می باشد.(کریمی،1388،ص 88)

 کودکان و نوجوانانی که مشکلاتی در زمینه ی مدیریت بر عواطف یا رفتار خود دارند و نیز افراد مبتلا به مشکلات یاد گیری یا اختلالات رشدی ، در مقایسه با افرادی که چنین مشکلاتی ندارند، بیشتر در معرض افسردگی اند.(کارل فیتنر،1387،ص36)

  گرچه کودک در هر سنی ممکن است دچار افسردگی شود ،معمولا این حالت در سال های پیش از نوجوانی پدید می آید. هنگامی که کودک با فاجعه ای مانند طلاق روبه رو شود با افسردگی ملایم روبه رو می شوند که اگر این افسردگی در قبل از نوجوانی با بد اخلاقی –رایجدراینسن–اوهمراهنباشدوبسیارغمگینبه نظر برسد که در مدت طولانی بهتر نشود نشان افسردگی مستمر است که ممکنه فرزندتان را به تخلیه ی هیجانی ( معاشرت با افراد بی بند و بار،…) سوق دهد.

 در دوره ی 5 تا 8  سالگی، کودکان اندوه و خشم خود را آشکارا به نمایش می گذارند و زود گریه و ناله سر می دهند. آنان بر خلاف کودکان کوچک تر نمی توانند در تخیلات خود روزی را مجسم کنند که پدر و مادرشان آشتی کرده و اوضاع به شکل اول باز گشته باشد و به همین دلیل ، در معرض افسردگی های شدید قرار دارند.(بستان،1389،ص 276)

 بیشتر کودکان 5 تا 8 ساله ، از طلاق والدینشان به شدت غمگین می شوند اما تعداد قابل ملاحظه ای از آن ها می توانند هم چنان به زندگی ادامه دهند که گویی هیچ چیزی آن ها را آزار نمی دهد این حالت می تواند نتیجه ی افسردگی ،انکار یا بی تفاوتی کلی احساس باشد .(ام گری،1386،ص87)

 در صورت ارتباط مؤثر با فرزندان طلاق می توان آن ها را از فشار درک اشتباه ، منزوی بودن و زندگی فاقد لذت و بیماری های اجتماعی که او را به خطر می اندازد نجات داد.

 1-2-3  احساس گناه

  انسان حق ندارد به خاطر کاری که خود انجام داده یا برعکس،در انجام آن قصور کرده است، کس دیگری را وادار به احساس گناه کند. اگر بتوانید کسی را به خاطر عملی دچار احساس گناه کنید،درست مثل اینکه اسلحه ای در دست داشته باشید،او را زیر نفوذ گرفته اید. احساس گناه،انسان را به شدت معذب و ناراحت می کند. (نورصالحی، 1389ص76 )

 فرزندان کوچک در برخورد با طلاق تصور می کنند که رفتار آن ها باعث این جدایی شده است پسری کوچک به پدرش میگوید:” پدر خواهش می کنم نرو، من پسر حرف گوش کن و خوبی خواهم شد.” (جوادی،1386،ص83)

   یک نتیجه چنین خود محوری ای آن است که کودکان واقعا باور دارند  که نیرو یا علت بسیاری از رویداد های دنیایشان هستند . او می تواند معتقد باشد که بابا به این علت  خانه را ترک کرد که آن روز صبح او لیوان شیرش را ریخت. برای کودکان راحت تر است که احساس گناه کنند و فرض نمایند که آن ها علت رویدادی بوده اند، تا اینکه معتقد باشند که دنیا جایی است که رویدادهای بد بدون هیچ مقدمه و دلیلی اتفاق می افتند. (ام گری،1386،ص56)

 شکل گیری و تحکیم احساس گناه در کودکان همیشه با تصور سازی خود فرزندان همراه نیست گاهی سخنان نا بجای والدین زمینه ایجاد و تحکیم این احساس می گردد.

 گفتن این سخن به کودک” تو باعث جدایی ما شدی ” یا این که ” ما طلاق گرفتیم چون فکر کردیم جدایی ما از هر جهت به سود تو است” با تحکیم احساس گناه در کودک می تواند مشکلات روانی حادّی برای وی ایجاد کند.( بستان،1389،ص273)

    داشتن احساس گناه در زندگی چنان تخریب کننده ی شخصیت کودکان است که باعث رخت بستن شادی از چهره ی کودک می گردد و زمینه برای افسردگی را فراهم می آورد والدین باید به کودک اطمینان دهند که عامل طلاق ، او نبوده است و بین حوادث قابل کنترل و غیر قابل کنترل تمایز قائل شده و به جای تصورات واهی ،خود را با حقایق وقف دهند.

 1-2-4  احساس تنهایی

  مشکلات عاطفی دیگری مانند احساس تعارض و کشمکش درونی در باب وفاداری در هنگامی که کودک ناگزیر می شود از بین پدر و مادر یکی را انتخاب کند و نیز نگرانی شدید وی از این که ممکن است سرپرست باقی مانده را نیز از دست دهد و کاملا تنها شود نیز از مشکلات فرزندان طلاق در خانواده های تک سر پرست می باشد ( بستان،1389،ص 273)

  از سوی دیگر فرزندان طلاق به دلیل این که والد او برای انجام مسئولیت پدر یا مادری  و رفع هزینه های زندگی بیشتر در خارج خانه به سر می برد دچار، حس تنهایی (منفرد بودن )، احساس پذیرفته نشدن در جمع و دچار کمبود های عاطفی می گردند این احساس زمینه ساز سیر فرد به سوی برقراری ارتباطات عاطفی با دیگران به خصوص زمانی که  سن فرد رو به افزایش است می گردد که اگر اندکی این روابط نا اندیشیده پیش رود به شدت آسیب می بینند و چه در همین موقعیت ها، هستند افراد تنهای دیگری که تشنه ی بهره جویی از وضعیت نا بسامان روحی اشخاص اند .( غلامی،1387،ص78)

 1-2-5  ترس

  ترس در سنین مختلف به صورت های گوناگون در وجود فرزندان طلاق بروز می کند به طوری که کودکان خردسال که قدرت استدلال ندارند از دیدن دعوای پدر و مادر خویش حتی هنگامی که در حدّ کلام است به شدت می ترسند.

 در سال های پیش از مدرسه ، احتمال بالایی دارد که کودک از راه برخورد قهقرایی با اخرین آموزش ها و مهارت هایی که کسب کرده ، مانند آموزش توالت رفتن یا رفتن به مهد کودک ، نسبت به طلاق واکنش نشان دهد.ترس ، اضطراب و خواب های آشفته افزایش می یابد و کودک معمولا نگران رها شدن از سوی سرپرست خود و گرسنه ماندن است. ( بستان، 1389،ص 276)

 - آیا همان گونه که آن ها از هم جدا شدند روزی مرا هم رها می کنند؟

- آیا همان گونه که از هم دیگر خوششان نمی اید ممکن است مرا دوست نداشته باشند ؟

-آیا روزی من هم باید از این خانه بروم؟

 در ذهن یک کودکستانی هر رویداد مهم ناشی از طلاق ، فضایی برای بروز ترس های شدید و نگران کننده است. او در پاسخ این سوالات استدلال هایی می اورند که در سرتاسر دنیای آن ها پخش می گردد.

 فرزندان بزرگ از پذیرفتن مسئولیت های جدید در برابر برادران و خواهران کوچک تر خود می ترسند زیرا همین مسئولیت می تواند عاملی شود تا مدرسه را ترک نموده و مجبور به کارکردن شوند . ان ها همچنین نگرانند که دیگر نتانند با دوستان خود رفت و آمد داشته باشند و به دعوت آن ها برای بازی ، تفریح،جشن ها پاسخ مثبت بدهند.(جوادی،1385،ص83)

   این که فرزند طلاق دائما نگران طرد شدن از سوی تنها والد باقی مانده باشد و یا همسالان او را به خاطر متمایز بودن طرد کنند من جمله ترس های بچه های طلاق می باشد.

  بین ترس های متداول آدمی، ترس از طرد شدن از همه شدید تر و مهم تر است. ترس این باور را در او به وجود آورده است که طرد شدن واقعا دردناک است ودرصورت مواجه با چنین رفتاری باید خیلی ناراحت و عصبانی شود همچنین آموخته است که طرد شدن ثابت می کند که آدم بی ارزشی است در غیر این صورت چرا باید کسی اورا طرد کند؟ (نور صالحی، 1389 ، ص79)

 1-2-6 اضطراب

   اضطراب از حالت های روانی است و انسان را دچار ناترازمندی روانی و به دنبال آن،کنشهای نا متعادل می نماید.به طور کلی،اهمیت شرایط روانی بیش از شرایط طبیعی است؛زیرا چه بسا اختلال روانی در انسانی که از نظر جسمی سالم است به انزوا یا حذف وی از زندگی اجتماعی بینجامد.(گروه پژوهشی علوم قرانی و حدیث،1388،ص34)

 شرایط استرس زا امکان دارد در هر زمانی در طول زندگی،پیش آیدگاهی اوقات استرس از خود فرد سرچشمه می گیرد مانند زمانی که بیمارویا درگیر شویم –خانواده،منبع دیگر استرس است رفتارها،نیازهاوویژگی های شخصیتی هریک ازاعضای خانواده ممکن است موجب ایجاد استرس در دیگری شود مانند اینکه پدرومادر از هم جدا شوند- جامعه نیز ممکن است منبع استرس باشد مانند مشکلات مربوط به شغل.

(سارافینو،1384،ص 73) 

 اضطراب احساس ناخوشایند و نوعی دلواپسی مبهم است که با چند احساس جسمی مانند احساس خالی شدن سردل ،تپش قلب،بی اشتهایی،میل جبری وناگهانی برای دفع ادرار،بی قراری و میل به حرکت همراه می باشد.(بشیری،1387،ص30)

یکی از رفتارهای رایج بچه های طلاق شگفتی و نگرانی از گزینش یکی از والدین است. به دلیل اینکه پدر و مادر هردو نزدفرزند به یک اندازه محبوب و دوست داشتنی هستند، کودکان از پذیرش یکی از آنان و دوری از دیگری دچار ترس و اضطراب می گردند.

 کودکان در سن 6 تا 8 سالگی معمولا از طلاق پدر و مادر به شدت غمگین می شوند و از متفاوت بودن با هم سن و سالانشان مضطرب می گردند و این اولین مرحله ی پنهان کردن ،تغییر دادن و منحرف کردن احساسات حقیقی است.(ام گری،1386،ص79)

 کودکان خردسال تر طلاق را فقط عاملی می بینند که آنها را از دوستانشان"متمایز"می کند و همین هم به تنهایی می تواند در این مرحله ی مهم رشد اجتماعی موجب اضطراب و ناراحتی آن ها شود اضطرابی که در صورت کنترل نکردن از سوی والدین مطلَقه باعث شکست،ناکامی و مانع فعالیت های عادی وبهنجار می گردد.

 1-2-7 ضعف اعتماد به نفس

 فرزندانی که شاهد خشونت در خانواده بوده اند به این نتیجه رسیده اند که جر و بحث علت جدایی پدر و مادرشان بوده است آن ها احتمالا با این عقیده بزرگ میشوند:

 -به هر قیمتی باید از برخورد و اختلاف دوری کنند

-تلاش در راه حل کردن هیچ مشکلی مفید نیستو جهان به دو دسته ی برندگان و بازندگان تقسیم شده است و فرزند میخواهد به هر قیمتی که شده همیشه برنده باشد و برای به دست اوردن خواسته هایش پافشاری می کند و دوستانش را از دست می دهد

-آزار دیدن از شخص مورد علاقه طبیعی است.(ام گری،1386،ص60)

 هر کس از توانایی های واقعی یا خیالی خود تصوری دارد و بر اساس آن،خود را می بیند و تصویر خویش را می آفریند.این"خودانگاره"تعیین کننده ی حد توانایی افراد است و هر کس بر اساس تصوری که از خود دارد –و نه آنچه واقعا هست –عملمیکند.(اسلامی،1386،ص18)

 بی تردید این کودکان با یکی از موانع جدی اعتماد به نفس ،باورهای ناتوان کننده ای که غالبا بدون دلیل پذیرفته و به درستی آنها ایمان آوردند روبرو می شوند و آن ها را از قله ی استقلال روحی و فرصت برخورداری از روابط  سالم و عاشقانه درآینده به زیر می کشاند.

 2-1 مشکلات آموزشی

بسیاری از زوج های طلاق گرفته ،به دلایل شغلی یا به منظور نزدیک تر بودن به خویشاوندان یا به انگیزه ی یک شروع تازه و نسبتا فارغ از خاطرات تلخ گذشته،منزل جدیدی تهیه کرده و به آن نقل مکان می کنند.تغییر محل سکونت می تواند برای کودک نتایجی مانند تغییر گروه دوستان و تغییر محیط آموزشی را در پی داشته باشد.

  با وجود هر احساسی که فرزندتان نسبت به مدرسه ی قدیمی اش دارد به هر حال موقعیت مشخص و منحصر به فردی را در آنجا داشته است.(شاید او بهترین کتابخوان کلاس بوده) مشکلات رفتن به یک مدرسه ی جدید فقط به خو گرفتن به روش آموزگار تازه ،قوانین جدید کلاس و دوست پیدا کردن از میان 20 یا 30 نفر غریبه محدود نمی شود.ممکن است فرزند شما احساس کند که در مدرسه ی جدیدش از شاگردان دیگر خیلی عقب تر است و این عقب ماندگی او را ناامید و خشمگین سازد.(ام گری،1385،ص146)

 البته همین ناامیدی و اضطراب ناشی از عقب ماندگی می تواند دلیلی بر افت تحصیلی باشد.

  آن دسته از فرزندان طلاق که در سنین مدرسه قرار دارند ،در مقایسه با فرزندان خانواده های سالم با افت تحصیلی بیشتری رو به رو می شوند بعضی از آن ها با معلمان خود درگیری هایی پیدا می کنند و احتمال فرار آنان از مدرسه بیش از دیگران است البته در این مورد نیز بعضی از صاحب نظران معتقدند نباید ساختار خانواده و فقدان یکی از والدین را منشآ اصلی تلقی کنیم بلکه عوامل دیگری مانند روابط ضعیف پدر یا مادر با فرزند،فقدان منابع اقتصادی ،ناسازگاری خانوادگی نقش اساسی را در این خصوص ایفا می کنند.(بستان،1389،ص75)

 نویسنده کتاب بچه های طلاق می نویسد: پژوهش های انجام شده نشان می دهد آسیب پذیری پسرها در مقابل طلاق به مراتب بیش از دختران است. معمولا دو سال طول می کشد تا دختران با محیط جدید سازش پیدا کنند ولی پسرها زمان بیشتری لازم دارند تا سازگاری جدیدی بیابند.پسرها این ناراحتی را به صورت افت تحصیلی ،پرخاشگری،عصیان و دختران با انزوا و غمگین بودن نشان می دهند.(تایبر،1369،ص106)

 2-2 انحرافات اجتماعی

 طلاق سبب گسستن مهر و علاقه والدین می شود والدینی که خود در اثر این گسستگی معمولا تعادلات روحی آن ها بر هم می خورد که کمرنگ شدن نقش پدر و مادری را در بر می گیرد.این گسستگی شامل حال فرزندانی نیز می گردد که در وجود خویش احساسات مختلفی را تجربه می کنند افسردگی ناشی از این احساسات در سنین مختلف با شکل های گوناگون بروز می کند و هر یک برای خلاصی از آن از ابزار ویژه ای استفاده می کنند.

 برخی دختران زیر هفت سال عصبی مزاج می شوند این بچه ها کمال طلب،بیش از حد مراقب رفتار و پاکیزگی هستند.بچه های این سن و سال اغلب اندوهگین و غمگین و افسرده به نظر می رسند و زود به گریه افتاده و زیاده طلب می شوند(شامبیاتی،1385،ص230)

  معمولا فرزندانی که به مدرسه می روند این احساس جدایی را به صورت خشم و درگیری با معلمان نشان می دهند در صورتی که در دوره ی نوجوانی که سن 12 تا 18 سالگی را در بر می گیرد.

 مرحله ی انتقال از دوران طفولیت به دوره جوانی محسوب می گردد.نوجوانان از یک سو محصور در وابستگی های دوران کودکی است و از سوی دیگر گرفتار عدم توانایی های لازم برای حل مشکلات پیچیده زندگی است و این تزلزل فکری و روانی ،حالت پریشانی و ابهام را در او بوجود آورده و آرامش روحی اورا به هم می زند.تردیدی نیست که نوجوانی قبل از نمایان شدن بلوغ آغاز می گردد و مدت ها پس از آن این رشد ادامه می یابد و علت آن است که در تبیین این دوره علاوه بر مشکلات روانی ،پاره ای از مشکلات اجتماعی نیز دخیل است.سال های نوجوانی زمان عصیان و تعارض با قدرت حاکم در مدرسه ،خانه و اجتماع است.(معظمی،1390،ص57)

 با توجه به روحیات این دوره و ایجاد اختلافات در خانواده و قطع ارتباطات عاطفی و مشکلات ایجاد شده برای آن ها نوجوانان تصمیم می گیرند از محیط خانه دور شوند و عاطفه ی گمشده خویش را در خارج از خانه جستجو کنند که زمینه ی بروز رفتار های بزهکارانه در آن ها ایجاد می گردد.

 از نظر برخی روانشناسان بزهکاری نوجوانان تعریفی است که بار حقوقی و اجتماعی دارد یعنی"هر عاملی که مانع رشد سالم کودکان از نظر جسمانی و عاطفی شود ،ممکن است باعث ایجاد یک طرح و الگوی اختلالات عاطفی گردد که همیشه ریشه رفتار های ضد اجتماعی یا محرمانه است این رفتار وقتی از طرف جوانان صورت گیرد بزهکاری نوجوانان خوانده می شود.(معظمی،1390،ص67)

 نویسنده کتاب بزهکاری کودکان و نوجوانان می نویسد:مطالعات نشان می دهد که بزهکاری معضلی محدود به یک کشور خاص نیست محققین دریافته اند بسیاری از عواملی که در پیش درآمد جرایم جوانان است مانند احساس بیگانگی،مشکلات خانوادگی ،شکست تحصیلی،مصرف مواد مخدر ممکن است در بزهکاری جوانان اغلب کشورها نیز نقش داشته باشد در این که کودکان نیز می توانند مرتکب جرایم خشونت بار شوند تردیدی نیست و مشکل این است که این قبیل کودکان به راحتی جذب باندهای تبهکاری می شوند و با آنان همکاری می کنند و یا مرتکب جرایم دیگر از قبیل اخاذی ،تهدید،سرقت،ضرب و جرح و…می شوند.مسامحه و غفلت والدین ،مدرسه و جامعه ،جوانان را به کجروی و انحراف و جرم می کشاند و سهل انگاری بیشتر در قبال اصلاح و تربیت و درمان آنان از آن ها جانیان خطرناک اینده را بوجود می آورد.( معظمی،1390،ص40)

 معمولا بین بزهکاری و زندگی خانوادگی رابطه ای وجود دارد غیبت پدر در بسیاری از خانواده ها می تواند به ظهور پسرانی بیانجامد که در گروه های هم سن و سال خویش در جستجوی الگوی مردانه هستند این گروه ها جایگزین خانواده می شوند و نوجوانان را پناه می دهند، حمایت می کنند و خشونت را به آنان القاء می کند. (معظمی،1390،ص217)

 به نقل از نویسنده کتاب بزهکاری کودکان و نوجوانان :مجرمین کم سن و سالی که بارها در دادگاه های اطفال ظاهر می شوند کودکان بزهکاری هستند که اماده اختلاط و جوشش با جمع افراد هم سنخ خود هستند و در جرایم دسته جمعی یا مصرف مواد مخدر شرکت می کنند نحوه ی زندگی این عده به تدریج که رشد می کنند به نحو قابل توجهی به سمت لذت طلبی سوق می یابد و مشخصه ی ان ،مصرف فراوان مشروبات الکی و بی بند و باری جنسی،کشیدن سیگار و انتخاب شغل های نیمه وقت و کوتاه مدت است.(معظمی،1390،ص 69)

 بسیاری از آسیب ها و معضلات موجود در خانواده ها موجب گسترش بزهکاری در میان کودکان، و نوجوانان و جوانان شده است. فشار های نا مطلوب از قبیل مشکلات مالی و معیشتی فرزندان طلاق که تحت سرپرستی مادران منفرد زندگی می کنند از عوامل موثر برمشکلات کنترل رفتاری فرزندان هستند . (بستان،1389،ص273)

 تکرار و افزایش این فشار ها در زندگی خانواده هایی که فرزندان آن ها دچار مشکلات رفتاری هستند دو تا چهار برابر بیشتر از سایر خانواده هاست.(میرخلیلی ، 1388،ص336)

 محیط خانواده به عنوان یک سیستم اجتماعی در رشد و تربیت کودکان اثر می گذارد یکی از عوامل مهمی که در محیط خانواده بر تربیت صحیح کودک اثر گذار است روابط والدین با کودک می باشد. این حق کودک و تکلیف والدین است تا آن ها را از لحاظ جسمی و روحی تامین کنند و از منجلاب هایی که آینده ی آن ها را تهدید می کند نجات دهند و اهمیت آن در حدی است که در کتاب قانون مدنی به آن اشاره شده است.

 ماده1168:نگاهداری اطفال هم حق وهم تکلیف ابوین است.(قنبری،1374،ص119)

 2-3 سوء استفاده جنسی

 در مرحله ی بلوغ فرد به یک موجو.د اجتماعی تبدیل می گردد.بدن دگرگون می شود،هیجانات غلیان می یابند و دگرگونی در خلق،بحران های متعدد روحی و جنبش ادراکی ذهن همه از وقایعی است که فرد را غیر قابل کنترل می سازد.احساسات جنسی معنای واقعی پیدا می کنند و رشد شناختی – عاطفی به چنان درجه ای می رسد که اندیشه انتزاعی به طور کامل امکان پذیر می گردد.(کریمی،1388،ص31)

  پدر و مادر که بر مسایل خودشان متمرکز هستند توجه و وقت کمتری را به فرزندانشان اختصاص می دهند و در نتیجه ،کودکان بدون سرپرستی و نظارت،به سوی همسالان منحرف تری سوق داده می شوند.بسیاری از فرزندان خانواده های ناارام تا ابتدای سنین بلوغ به گرداب گرفتاری های نوجوانان از جمله رفتار های جنسی زود رس،مواد مخدر و….کشیده می شوند.(گلمن،1388،ص188)

  به نظر می رسد در آن دسته از خانواده های ناتنی که فرزندان ناتنی از دوران خردسالی در کنار فرزندان اصلی رشد می کنند و به سن بلوغ می رسند،احتمال این نوع سوءاستفاده ها تا حدودی کمتر باشد؛اما ان دسته از خانواده های نا تنی که در هنگام نوجوانی فرزندان تشکیل می شوند،بویژه در مواردی که دختر نا تنی در کنار ناپدری یا خواهر نا تنی در کنار برادر ناتنی زندگی می کند با خطرهای بیشتری از این جهت رو به رو هستند بر طبق تحقیقی که درامریکا صورت گرفته ،وجود نا پدری در خانواده،خطر سوء استفاده جنسی او از دختر ناتنی را شش یا هفت برابر افزایش می دهد.(بستان،1389،ص285)

 2-4  مشکلات مالی

 طلاق مشکلات مالی عمده ای برای مادران سرپرست خانواده به بار می آورد به طور طبیعی فرزندان طلاق نیز که تحت سرپرستی مادران منفرد زندگی می کنند ،با مشکلات مالی و معیشتی گوناگون روبرو می شوند. اهمیت این مسئله به حدی است که برخی صاحب نظران معتقدند بسیاری از پیامد های منفی طلاق برای فرزندان ،مانند این که فرزندان پرورش یافته در خانواده های تک سرپرست دوبرابر فرزندانی که با پدر و مادر طبیعی خود زندگی می کنند ، در میزان های رسمی بزهکاری حضور دارند.(بستان،1389،ص273)

 از آن جایی که رفع نیاز های ضروری افراد امری حیاتی می باشد به همین جهت برخی افراد که از وضعیت اقتصادی مناسبی برخوردار نیستند ممکن است مرتکب عمل دزدی شوند.نیاز هایی همچون غذا،پوشاک،امکانات آموزشی،…از جمله این موارد هستند که فقدان آن به نسبت های متفاوت می تواند رفتار فرد را تحت تاثیر قرار دهند.( مؤلفان،1369،ص221)

 2-5 فروپاشی خانواده و عدم ثبات جامعه

 مفهوم خانواده،درحال تغییر است. خانواده"سنتی “که در ان مرد نان آور خانواده و زن خانه دار است حداقل در مورد نسل جوان مصداق ندارد. اکنون زنان بیش از هر زمان دیگری،در فرآیند اقتصادی نقش دارند با بالا رفتن میزان طلاق نه تنها کودکان طلاق بویژه آن هایی که در خانواده هایی که دارای ویژگی سطوح بالای خصومت و سطوح پایین همکاری هستند احساس می کنند که بین والدین خود “گرفتار"شده اند. احساس گرفتار شدن با رفتارهای منحرفانه بعدی در ارتباط است،بعلاوه احتمال اینکه کودکان طلاق در بزرگسالی با شکست در ازدواج مواجه شوند، بیشتر است که این امر چرخه ای از فروپاشی خانوادگی را ایجاد می نماید.(معظمی،1390،ص217)

 فروپاشی خانواده را می توان"شکستن واحد خانوادگی یا تجربه ی برخی از نقش های اجتماعی دانست به علت آنکه یک یا چند تن از عهده ی انجام تکالیف ناشی از نقش خود آنطور که شایسته است برنیامده اند."(محمودیان،1387،ص80)

 یکی از عواملی که به اعتقاد محققان در ثبات و انسجام خانواده نقش دارد ،حساسیت فرهنگ عمومی نسبت به مسآله طلاق است.جامعه شناسان یکی از عوامل ثبات خانواده در بسیاری از جوامع سنتی را محدودیت های فرهنگی و قانون طلاق،بویژه قبح طلاق در افکار عمومی،کاهش موقعیت فرد طلاق گرفته و در مواردی طرد و انزوای اجتماعی او،فشار های روانی،اجتماعی و اقتصادی پس از طلاق دانسته اند که هر یک به نوعی جایگاه خانواده را در افکار عمومی تثبیت و تحکیم می کند و تا حد زیادی از فروپاشی آن مانع می شود. به هر تقدیر، محدودیت های طلاق با چشم پوشی از مواضع ارزشی و راهبردی دیدگاه های مختلف،می تواند در تثبیت خانواده موثر باشد.(بستان،1389،ص221)

   طلاق تعادل انسان ها را برهم می زند و موجب کاهش و موجب انسجام و یکپارچگی اجتماعی می شود علاوه بر آن،تعادل روحی نیروی انسانی را در تولید و خدمات برهم می زند و موجب بروز پیامد های سهمگینی در حیات اقتصادی جامعه خواهد شد.همچنین طلاق می تواند موجب کم بها شدن خانواده و ارزش های خانوادگی در آن جامعه شود.علاوه بر آن، افزایش میزان طلاق به تدریج قبح اجتماعی آن را کاهش داده است، اعتماد اجتماعی را که از مؤلفه های مهم سرمایه اجتماعی است،سلب می کند.(جمعی از نویسندگان،1393،ص169)

 خانواده مهمترین و حساس ترین نهاد اجتماعی است که وجود آن برای نیازمندی های اساسی انسان و بقای جامعه ضرورت تام دارد.در هر دوره و زمانه ای که این نهاد دستخوش ضعف و عدم استواری گردیده ،بنیان های اخلاقی و اجتماعی کل جامعه متزلزل شده وآن جامعه به سوی اضمحلال سوق داده شده است.(خلیلی،1388،ص203)

 به نقل از  نویسنده کتاب مراحل شکل گیری اخلاق در کودک: طبق پیش بینی های انجام شده از جانب سازمان بهداشت جهانی احتمال داده می شود که در طلیعه ی هزاره سوم 50%از فرزندان در خانواده های “تک والدی “به سر برند و نرخ طلاق هفت برابر افزایش یابد.(کریمی،1388،ص15)

 نتیجه گیری

جدایی پدر و مادر یکی از غم انگیز ترین رویداد های زندگی کودکان طلاق می باشد کودکانی که معمولا طراوت و شادابی از چهره آن ها رخت برمی بندد و به جای این که با فراغ بال به یادگیری اصول تربیتی سالم بپردازند ناگزیر فشار های شدیدی را احساس و تحمل می کنند که واکنش آن ها با توجه به سن و سال آنان متفاوت است.ترس،بی خوابی،احساس گناه و …از جمله عواملی هستند که باعث پایین امدن عزت نفس ،روحیه ی پرخاشگری و عصبی مزاجی به شکل های گوناگون می گردد.

اختلالات روحی –روانی اولین ضربه ی خویش را به جسم بچه ها وارد می کند که بر اساس شدت و کمیت این اختلالات تاثیر آن بر جسم متفاوت است. والدین مطلقه اگر با آسیب هایی که طلاق بر کودکان وارد می کند به وبژه آسیب های جسمانی آشنایی می داشتند شاید منطقی تر و آگاهانه تر تصمیم می گرفتند.

بنابر این پیشنهاد می شود که پژوهشگران در زمینه ی تاثیر طلاق بر کودکان به ویژه بعد جسمانی آنان پژوهش های شایانی را به عمل آورند البته این بدان معنا نیست که بعدروحی و روانی مورد غفلت واقع شود بلکه بدان جهت است که برای والدین اشکار تراست و عینیت آن باعث می شود استناد به نحو روشن تری صورت پذیرد.

از سوی دیگر اختلالات رفتاری و قطع ارتباطات عاطفی ، نبود نظارت کافی والدین زمینه ی فرار کودکان را از مدرسه و خانه ایجاد می کند که در پی آن کودکان در گرداب رفتار های بزهکارانه ای چون سرقت ، روی آوردن به مواد مخدر،سوء استفاده جنسی و…می افتندو باعث افزایش هزینه های اجتماعی و در نهایت عدم ثبات جامعه می گردد.

   لذا بر اساس مطالعات انجام شده پیشنهاد می شود پژوهشگران جامعه اسلامی در این زمینه تحقیقات میدانی مفصل تری انجام دهند به جای اتکای صرف به پژوهش های بیگانگان از نکات مثبت آن تحقیقات بهره برند و هم خود به تحقیق و پژوهش در این زمینه بپردازند زیرا پژوهش های مبتنی بر آموزه های دینی ناب و ارزش های موجود در سیره ی معصومین (ع) به انان کمک خواهد کرد به نحو شایسته تری این امور را به جامعه منعکس سازند.

از سوی دیگر با تبعیت از این اصل عقلایی که پیشگیری بهتر است از درمان پیشنهاد می شود مسئولان محتذم قوه مقننه و مجریه وسایر نهادهای صلاحیت دار هزینه هایی که پیامدهای طلاق بر جامعه تحمیل می کند از قبیل درمان بیماری های روحی ،روانی ،جسمانی ،جمع آوری کودکان طلاق وخیابانی و… به گونه ای مدیریت کنند تا در زمینه افزایش آگاهی خانواده از عواقب طلاق ،به کار گرفته شود . لذا  بهترین روش ،دعوت از مبلغان پژوهشگر و صاحب نظر در این امر می باشد که با در نظر گرفتن بودجه لازم برای آنها محقق خواهد شد .

منابع و ماخذ

1-اسلامی،سید حسن،اعتماد بنفس،امام خمینی،تهران،پنجم،1386

2-ام گری،نیومن،دعوای پدر و مادر،فرود،فرناز،صابرین،تهران،دوم،1386

3-ام گری ،نیومن،فرزندان طلاق از نوزاد تا هفده ساله،فرود،فرناز،صابرین،تهران،دوم،1386

4-احمدی زارع،حیدر،نیازهای تغذیه دختران،یاران علوی،تهران،دوم،1388

5-ام گری ،نیومن،یک دل و خانه ،فرود،فرناز،صابرین،تهران،دوم،1387

6-بستان،حسین،اسلام و جامعه شناسی خانواده،حوزه ودانشگاه،قم ،1389

7-بشیری،ابوالقاسم،اختلالات رفتاری،معارف،قم،اول،1387

8-بختیاری،رعنا،اصول و مبانی روانشناسی و آداب معاشرت،مبنای خرد،تهران،اول،1388

9-تایبر،بچه های طلاق،تمدن،توران دخت،روشنگران،تهران،اول،1369

10-جمعی از نویسندگان،دانش خانواده و جمعیت،معارف،قم،بیست و دوم،1393

11-راس.دی ،پارک،مهر پدری از دیدگاه روانشناسی،زمردیان،زهرا،بعثت،بیجا،اول،1379

12-سارا فینو،ادوارد پ،روانشناسی سلامت،گروهی از مترجمان،رشد،تهران،اول ،1384

13-سیرز،ویلیام،کلیدهای تربیت کودکان،مرتضوی،ربابه،صابرین،تهران،نهم،1389

14-شام بیاتی،هوشنگ،بزهکاری اطفال ونوجوانان،مجد،تهران،چهاردهم،1385

15-شهید ثانی ،شرح اللمعه،شیروانی،علی،دارالعلم،قم،دهم،1390

16-قنبری،سکینه،قانون مدنی،اداره چاپ و انتشارات،تهران،اول،1374

17-غلامی،یوسف،اخلاق ورفتارهای جنسی،معارف،تهران،چهاردهم،1387

18-کلرودپن،روانشناسی ناکامی در زندگی زناشویی و تاثیر آن بر فرزندان،جوادی،محمد،ماهی طلائی ،تهران،1385

19-کریمی،عبدالعظیم،مراحل شکل گیری اخلاق در کودک،عابد،تهران،دوم،1388

20-کارل فیتنر،پاتریک،مقابله باافسردگی کودکان و نوجوانان،مثال آذر،ایرج،پنجره،تهران،اول،1387

21-گاتمن ،جان،پرورش هوش هیجانی در کودکان،بلوچ،حمید رضا ،رشد،تهران،اول،1389

22-گلمن،دانیل،کلید های پرورش هوش عاطفی در کودکان و نوجوانان، فرود،فرناز،صابرین،تهران،دوم،1388

23-گروه پژوهشی علوم قرانی و حدیث ، فرهنگ روابط اجتماعی در آموزه هایاسلامی، دانشگاه علوم اسلامی رضوی،مشهد،سوم،1388

24- معین،محمد،فرهنگ معین، امیر کبیر، تهران،نهم،1375

25- معظمی ،شهلا،بزهکاری کودکان و نوجوانان،دادگستر،تهران،پنجم،1390

26-میرخلیلی،محمود،پیش گیری وضعی از بزهکاری، فرهنگ و اندیشه ی اسلامی،تهران،اول،1388

27-مولفان،روانشناسی تربیتی،تربیت معلم،تهران،بی جا،1369

28-وفایی،اکرم،کودک مرواریدی در صدف زندگی،منشور وحی،قم،اول،1387

29-هیئت مؤلفان،روان شناسی عمومی،قلم داور،تهران،سوم،1389

30-هاوک،پل،چگونه از خواسته های بر حق خود دفاع کنیم،نورصالحی،شهره،پیدایش،تهران،دوم،1389

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 14
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

معاونت پژوهش مدرسه علمیه الزهرا مینودشت

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • پژوهشی
  • پژوهشی
  • چکیده مقالات
  • حدیث روز
  • چکیده تحقیقات پایانی
  • مقاله
  • در محضر بزرگان
  • اخبار پژوهشی
  • مناسبتها
  • نکات اخلاقی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

اوقات شرعی

اوقات شرعی

ذکر ایام هفته

ذکر روزهای هفته

سخن بزرگان

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس