مقاله
بسمه تعالی
عنوان : آثار محبت در روابط زوجین
گرد آورنده: زهرا ممشلو(طلبه سطح2)
چکیده
پژوهش حاضر با هدف تبیین تأثیر محبت درروابط همسران ، به روش کتابخانه ای با ابزار فیش انجام شده است.
محبت به معنای غلیان دل در مقام اشتیاق به لقاء محبوب می باشد که آثار فراوانی در روابط بین زوجین دارداز جمله وفاداری، احترام، کسب آرامش روانی، ارضای نیازهای جنسی، حفظ صداقت بین زوجین،
بنابراین خانواده ها باید کانون گرم زندگی شان را سرشار از عشق و محبت و دارای امنیت و آرامش نمایند تا به سعادت و موفقیت دست پیدا کنند.
کلید واژه:
خانواده، محبت، عشق،زوجین
1-مقدمه
خانواده به عنوان بنیادی ترین نهاد اجتماعی سلامت فرد و بقای جامعه را تأمین می کند. و بهترین بستر را برای امنیت و آرامش روان اعضاء پرورش نسل جدید و اجتماعی کردن فرزندان و برآورده ساختن نیازهای عاطفی افراد فراهم نموده است. مهر و محبت در میان اعضای خانواده از اهمیت زیادی برخوردار است.
زیرا که اساس فعالیت های انسان حب او به خود و هر آنچه می تواند برایش لذت آور و تعالی بخش است. خانواده گروهی است متشکل از افرادی که از طریق نسبت یا سبب و رضاع با یکدیگر به عنوان شوهر، زن، فرزندان، مادر، پدر، برادر که در ارتباط متقابلند و فرهنگ مشترکی پدید می آورند.
منظور از محبت عبارت است از احساس میل نسبت به چیزی که برای انسان لذت بخش است. محبت در زندگی و خانواده بسیار مهم است. مدیریت محبت و عاطفه در خانواده نه تنها مفید بلکه ضروری است. محبت انسان ها نسبت به یکدیگر، عامل مهم و موثری در رشد و تکامل آن ها به حساب می آید زیرا مهر و محبت یکی از برترین و بار ارزش ترین گوهرهای وجودی انسان بوده و شاید بتوان گفت مهرورزی اساس شکل گیری و انسجام جوامع انسانی را تشکیل می دهد. در سایه مهر و محبت انسان ها روابط بهتری در خانواده با یکدیگر برقرار کرده و امکان پیشرفت خانواده خود را فراهم می آورند و از طرفی افرادی که درمحیط خانواده احساس آرامش و امنیت کنند و اطمینان داشته باشند که مورد محبت و احترام دیگران هستند . زیراانسان تشنه محبت است و محبت حیات بخش دلهاست و عامل پیوند و ایجاد هم بستگی بین افراد است و اعمال محبت برای همه انسان ها مخصوصاً در محیط تعلیم و تربیت امر ضروری است چرا که محبت عاملی برای سلامتی جسم و روان است و سبب شفای فرد از نابسامانی های رفتاری اخلاقی و روشی برای فنی ساختن روابط انسانی و سلامت برخوردهاست. زبان ارتباط با انسان ها به ویژه کودکان زبان محبت است زیرا اگر محبت نبود الفت و انسی در بین انسان ها نبود و هیچ فردی بار مسئولیت و زندگی دیگران را به عهده نمی گرفت و هیچ تعادل و ایثاری پدید نمی آمد و افراد دچار خشونت و عدم تعادل روانی خواهند شد و به سرکشی و نادرستی و پلیدی روی خواهند آورد. نبود محبت در خانواده باعث افسردگی، تنش، افت تحصیلی در کودکان و باعث فرار آنان از خانه، اعتیاد، ناسازگاری و فرو پاشی کانون خانواده می شود.
به دلیل اهمیتی که محبت در سلامت روحی و اعتدال روانی خانواده دارد سبب استواری شخصیت و سلامت رفتار آنان می شود و افرادی که در محیط آکنده از محبت پرورش می یابند به ارجمندی می رسند و بهتر می آموزند و دیگران را دوست می دارند و در اجتماع رفتار سازمانی دارند با گرمای محبت است که زندگی معنا می یابد و چراغ استعداد های فرزندان شعله ور می شود انگیزه تلاش و خلاقیت آنان نیز فراهم می گردد..محبت از بحث های مهم تربیتی وخانوادگی است که مورد توجه محققان گوناگونی قرار گرفته است.
فرجاد (1377) درباره جو عاطفی خانواده بحث می کند.
حسینی ( 1389) درباره روابط اعضای خانواده بحث می کند.
خامنه ای ( 1393) درباره ی محبت و عواطف همسران بحث کرده است.
ثنائی (1395) به مطالعه نقش محبت در زندگی خانوادگی پرداخته است.
با توجه به مطالعات انجام شده در می یابیم که تاکنون بیشتر مطالعات درباره ی محبت و انواع آن بوده و کم تر به مسئله تأثیر محبت درروابط زوجین پرداخته شده است.
لذا هدف از انجام این پژوهش پاسخ گویی به این سؤال می باشد که تأثیر محبت در روابط زوجین چیست؟
2-تعریف خانواده
خانواده به معنای خاندان، اهل خانه و دودمان آمده است. و به مجموعه افرادی که در یک خانه زیست کنند؛واحدی که شامل پدر و مادر و فرزندان آنان است اطلاق می شود. (معین،1363: 1: 1394)
بنابراین خانواده، واحد اجتماعی نشأت گرفته از ازدواج یک زن و یک مرد است که فرزندان پدید آمده از آنها، آن را تکمیل می کنند. خانواده نخستین اجتماعی است که شخص در آن گام می نهد و آداب زندگی و اصول و رسوم اجتماعی و تعاون و از خود گذشتگی را فرا می گیرد. خانواده کانون حفظ سنت ها و مرکز رشد عواطف احساسات است.
شک نیست که خانواده ها از نظر فرهنگ و نوع تربیت متفاوتند. در این میان خانواده قرآنی از همه برتر است؛ یعنی خانواده ای که همه ی افراد آن وظایف خود را چه فردی و چه خانوادگی و چه اجتماعی بر اساس دستور های قرآن انجام می دهند .(عیسی زاده،1391: 4: 27)
3-اهمیت خانواده
خانواده قدیمیترین وکهن ترین هسته طبیعی است که از بدو پیدایش بشر وجود داشته است و بدون خانواده هسته مرکزی هیچ اجتماعی به وجود نمی آید .درواقع خانواده حکم سلول را در ساختمان اندام موجودات دارد. خانواده کانون حفظ سنت های خانوادگی واجتماعی است. اخلاق اجتماعی که بسیار ی ازنویسندگان وحقوق دانان درباره آن سخن گفته اند، حاصل جمع پدید آمده ازاخلاق خانواده هایی است که آن جامعه ازآنهاتشکیل یافته است.
قرآن کریم درمورد اهمیت خانواده اینچنین بیان می کند که «وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ» )روم-21) و باز یکی از آیات لطف الهی آن است که برای شما از جنس خودتان جفتی بیافرید که در بر او آرامش یافته و باز هم انس گیرید و میان شما را الفت و مهربانی برقرار فرمود. در این امر نیز برای مردم با فکرت ادله علم و حکمت حق آشکار است.
یکی ازعوامل موثردر رفتار فرد، خانواده است. محیط خانه اولین و بادوام ترین عاملی است که دررشدشخصیت افراد تاثیرمی نماید. کودک خصوصیاتی را ازوالدین خود به ارث می برد و از این راه پدر و مادر، زمینه رشدو پیشرفت کودکان را فراهم می نمایند. نفوذ والدین دربچه ها تنهامحدود به جنبه های ارثی نیست.درآشنایی کودک به زندگی جمعی وفرهنگ جامعه نیزخانواده نقش موثری را اجرا می نماید. موقعیت اجتماعی خانواده، وضع اقتصادی آن، افکاروعقاید، آداب ورسوم، ایده آل اوآرزوهای والدین وسطح تربیت آنهادرطرزرفتارکودکان نفوذفراوان دارد. چنانچه میدانیم خانواده هادرزمینه اجتماعی، اقتصادی، تربیتی، دینی، هنری و مانند اینها باهم اختلاف دارند شکل خانواده ها، طرز ارتباط اعضاء هرخانواده بایکدیگر و جامعه ای که خانواده درآن به سرمی برد در تمام موارد یکسان نیست.بنابراین تاثیرخانواده ها در رفتار افراد مختلف است. در یک خانواده شکل کار وطرز ارتباط اعضاء خانواده طوری است که محیط خانواده رابرای تامین احتیاجات اساسی کودکان چه درزمینه بدنی و چه در زمینه روانی مساعدمی سازد. رفتار کودک یک هدر این خانوادهپ رورشمییابد.بارفتارکودک یک هدر این خانواده پرورش مییابد با رفتارکودک یک همحیط خانواده ویمانع تامین احتیاجات اساسی اوست کاملا متفاوت است. عاداتی که مودک درخانهک سب میکند ممکن است صحیح وعقلانی باشد وگاهی ممکن است این عادات مانع مانع رشدطبیعی بچه شود. خانواده درتمایلات بچه ها،افکارو عقاید آنهاو طرز برخورد ایشان بادیگران نفوذ می نماید. نظراعضاءخانواده نسبت به بچه ها به طورکلی، به بهداشت، به تعلیم وتربیت، به غذاوبه زندگی جمعی درطرزپرورش بچه موثراست.
خانه محلی است که کودک درآن امورمختلف را فرا می گیرد. گاهی والدین آگاهانه چیزهایی به کودک می آموزند ولی درموقعیت های متعددکودک از طرز کار و رفتار والدین چیزهایی فرا می گیرد که خود آنها متوجه نیستند. کودک در خانه تجربیات فراوانی کسب می کند. از طریق این محیط کوچک است که کودک با دنیای خارج آشنا میگردد، باکودکان دیگر وبزرگسالانی که به مناسبتی درخانه رفت وآمد دارندتماس پیدا میکند. طرزمعاشرت دیگران راکودک درخانه می آموزد. دراین محیط است که اخلاق، ایده آل ها، راه زندگی وفلسفه اجتماعی جامعه منعکس میشود وکودک در اثر تماس با دیگران به تدریج اینگونه اموررادرک میکند. (فرجاد،1377 :51-50)
4-تعریف محبت
محبت به معنای دوست داشتن، دوستی و دوستداری آمده است.(معین، 1384 : 3 :2657) و به غلیان دل در مقام اشتیاق به لقاء محبوب اطلاق می شود.(سجادی،1379 :3: 1704)
محبت به هر چیزی عبارت از حال التذاذ و میل بدان است و چنین حالتی نسبت به هر چیز منوط به شناخت آن چیز است. بدون معرفت و ادارک، محبت پدید نمی آید. از ین رو مهر ورزی از ویژگی های موجود زنده با شعور است و هر چه شناخت، عمیق تر، قویتر و لذت بیشتر باشد محبت نیز عمیق تر و محکم تر خواهد بود.
شناخت یک چیز گاه به وسیله حواس و گاه با قلب انجام می شود. ادراک قلبی و بصیرت باطن، قویتر و دقیقتر و عمیقتر از ادراک حواس ظاهری است. زیبایی معانی ادارک شده با عقل از جمال صورت های ظاهری ادراک شده با چشم، بیشتر است. به همین سبب لذتی که از درک معانی فرا حسی نصیب قلب می شود، بسیار کاملتر از لذت احساس است. بنابراین محبت انسان نسبت به امور معنوی بیشتر از امور مادی است. (جباران،1392: 2: 260)
5-اهمیت و جایگاه محبت در خانواده:
مهر و محبت، شالوده زندگی است و بدون آن هیچ یک از طرفین ذره ای از خوشبختی را درک نخواهند کرد. هر چند در مادیات غوطه ور باشند.(انتصاری، 1390: 38) تلاش و کوشش افراد در زندگی در راستای تأمین احتیاجات اساسی است. به طور کلی می توان این احتیاجات را به دو دسته نیازهای بدنی و نیازهای روانی تقسیم نمود. نیازهای اساسی بدنی عبارت اند از اموری که تأمین آن ها برای ادامه حیات ضروری است. احتیاج به اکسیژن، غذا، آب، گرما و … در این گروه قرار می گیرند. نیازهای اساسی روانی عبارتند از اموری که سلامت روانی و بهداشت رفتاری انسان را تأمین و تضمین می کنند از اصیل ترین و اساسی ترین احتیاجات روانی که روان شناسان همواره آن را در درجه اول اهمیت قرار می دهند. برخورداری از محبت است. افراد بشر در هر دوره از زندگی خود به محبت نیاز دارند. این احتیاج به وسیله پدر و مادر، برادر و خواهر، خویشان و بستگان، همسالان و دوستان، همسر و فرزندان تأمین می شود. عدم تأمین این نیاز سبب پیدایش تشویش و اضطراب می گردد. کمبود و فقدان محبت تأثیرات سوء و ضایعات دردناکی در روح آدمی به وجود می آورد و روابط او با دیگران را تحت تأثیر قرار می دهد. فردی که مورد بی مهری قرار می گیرد، دچار خودکم بینی و عقده حقارت می شود، حسود و کینه توز بار می آید و یا به تنهایی و انزوا پناه می برد.(کاشفی،1391: 12-11) زیرا که یکی از عناصر روان شناختی بسیار مهم که نقش برجسته ای در سازگاری دو همسر و استحکام خانواده ایفا می کند عقش و علاقه متقابل ایشان است. عشق و شیفتگی متقابل عامل نیرومند جذب و پیوند میان زن و مرد شمرده شده است. ازدواج و زناشویی از مهم ترین عرصه های تجلی عشق و شیفتگی در روابط انسانی است و این امر نقش تعیین کننده ای در شکل گیری این پیوند و استمرار آن دارد. بدون شک ابزار محبت و عشق و علاقه در صورتی که زیر ساخت های متقن و معقول و جاذبه های واقعی استوار باشد و از هوا پرستی های کودکانه و رویاسازی های دروغین به دور باشد، می تواند نقش بی مانند ایفا کند و تأثیر منفی عوامل تنش زا را به میزان زیادی کاهش دهد. علاوه بر وجود عشق و علاقه متقابل در میان زوجین ابراز آن نیز اهمیت بسیاری در تحکیم روابط زناشویی دارد و خود ابراز محبت به صورت عاملی برای افزایش محبت در می آید. گسترش آداب و محبت های ابراز محبت بین همسران، از طریق کار تربیتی و فرهنگی می تواند تأثیر بسزایی در ایجاد خانواده های مستحکم داشته باشد.(بستان،1389: 197-196)
زیرا که یکی از تفاوت های مهم انسان و حیوان در نیازهای روانی و عاطفی است. انسان به طور فطری به مهر و محبت نیاز دارد و مایل است مهر خود را به دیگری ابراز کند. این دادو ستد عاطفی ویژگی ذاتی آدمی است. این نیاز اگر به شکل درست پاسخ داده شود موجب رشد، و اگر به شیوه ای نادرست و مخالف با دستور الهی پاسخ داده شود سبب نابودی است. از جمله عوامل قداست نهاد خانواده در این است که به وسیله آن وابستگی های عاطفی و روانی مرد و زن و فرزندان در زیباترین وضع تأمین می گردد.(ملکی،1388: 85)
6-جو عاطفی خانواده
احترام و محبت در روابط خانوادگی، نقش بسیار مهمی درسلامت خانواده دارد، هرچه احترام ومحبت به یکدیگرعمیق تر وگسترده ترباشد، زندگی خانوادگی ازآرامش، لذت، توانایی و رشد بیشتری برخودارخواهدبود، حفظ حرمت زنان واظهارمحبت به آنان، ازتوصیه های خداوند به مردان است. زیراتکریم ومحبت نمودن، همچون چشمه زلالی است که سیرابی زندگی از آن است و این چشمه، مجاری مختلف می یابدودرهرمجاری باورکننده و رشد دهنده است. قرارگرفتند وفردبادوشخصیت و دوتربیت.
منظور از جو عاطفی خانواده نحوه ارتباط و طرز برخورد افراد یک خانواده با هم است. نظر افراد خانواده نسبت به هم، احساسات و علاقه آنها به یکدیگر و چگونگی دخالت یا عدم دخالت آنها را در کارهای مهم و همکاری یا رقابت آنها با یکدیگر نحوه ارتباط ایشان را نشان می دهد.(فرجاد،1377: 53)
از مهم ترین جلوه های محبت و تکریم در زندگی، جلو ه های زبانی و گفتاری است، به زبان آوردن عشق، دوستی و محبت، تحسین یکدیگر و بیان زیبایی ها، خوبی ها و توانایی ها، به گفت و گو نشستن وبا یکدیگر مشورت نمودن، تاثیری بسیار زیادی در جلب اعتماد داشته و سبب برطرف شدن مشکلات زندگی خواهد بود. (عیسی زاده،1391: 51)
صمیمیت حاکم بر فضای خانواده، بدون توجه به امکانات رفاهی آن و خاطره محیطی که برای نخستین بار در آنجا از زندگی آگاهی می یابیم، برای همیشه با انسان می ماند و اغلب به گونه ای است که می خواهیم آن را تداعی کنیم.(عیسی زاده،1391: 50)و این یکی از مهم ترین دلایلی است که نشان می دهد عاطفه و محبت از قدرت فوق العاده ای در زندگی برخوردار است. دوم: تاثیر محبت
7-تاثیر محبت در روابط زوجین
محبت دارای آثار بسیار زیادی در روابط میان زوجین است.به طور کلی هر چه میزان عشق و محبت بین زوجین بیشتر باشد زندگی گرمتر و همراه با موفقیت های بیشتر می باشد . در زیر به بخشی از این آثار اشاره می گردد.
7-1 وفاداری
یکی از مهم ترین عوامل رضامندی وپایداری خانواده «پایبندی و تعهد» به کانون خانواده است پس از ازدواج، خانوده به یک« امانت مشترک» تبدیل می شوند و بر این پایه لازم می آید تا هر یک از همسران عهده دار امانتی گردد و هردو با یکدیگر به «تبادل امانت» بپردازند. امانتی که حق نهاد مقدس خانواده و حق تک تک اعضای آن است. از این رو «وفای زناشویی» از عوامل موثر در رضامندی و پایداری است. خانواده ای موفق و کامیاب است که همسران به حریم آن به شدت پای بند و به لوازم آن متعهد باشند.(پسندیده،1389: 33-32)
در هیچ زمینه ای قانون «همه یا هیچ» به اندازه ی موضوع وفاداری در روابط زناشویی نقش آفرین نیست.(وحیدی،1387: 2: 107)
وفاداری خیلی مهم است اگر زن احساس مند شوهرش به او وفادار است و شوهر احساس کند زنش به او وفادار است این خود به وجود آورنده محبت است از طرفی خود محبت هم ایجاد وفاداری می کند. همسرانی که بینشان محبت نیست کمتر به یکدیگر وفادارند اگر محبت باشد خانواده پایدار خواهد شد. یک بنای مستحکم و پایداری که سالهای متمادی ادامه پیدا می کند اگر زن یا شوهر احساس کند که دل همسرش در گروی جای دیگر است اگر احساس کند به او راست نمی گوید اگر احساس کند با دورویی برخورد می کند، اگر احساس کند صمیمیتی در بین نیست هرچه هم محبت داشته باشد این محبت ضعیف خواهد شد. (حاج علی اکبری،1395: 124)
یک از ویژگی های همسر سالم وفادار ماندن از لحاظ عاطفی و جنسی نسبت به همسر است. همسر سالم، شخص سومی را درگیر زندگی عاطفی و جنسی مشترک خود نمی نماید. (کاوه،1384: 19)
همسر وفادار کسی است که بتوان به او اعتماد و تکیه کرد. او را باور داشت و به او آسوده بود. معمولا درک از وفاداری در زندگی مشترک سطحی است و فقط در قلمرو جسمی آن را در نظر می گیریم در حالی که در بسیاری از موارد همسران از نظر جسمی به هم وفادارند اما از نظر احساسی چنین نیستند.
بدن آن ها وفادار است اما دلشان نیست. بیشتر مردم گمان می کنند که اگر فقط با همسرشان ارتباط جسمی داشته باشند فردی وفادارند. اما وفاداری به این معناست که در همه زمینه ها مورد اعتماد باشیم و نه فقط در موارد جنسی و جسمی، که در امور احساسی و دلی هم چنین باشیم،و وفاداری به همسر به اینمعناست که شما قابل اعتماد هستیدتا آنچه را همسرتان به شما واگذار کرده است به انجام برسانید، به این معناست که همسرتان می تواند مطمعن باشد که مطابق با درآمد خانواده خرج کنید و همان موقع به خانه بیاید که که می گویید . شاید به این معنیباشد که بدون ترس از تلافییا سرزنش شریک او باشید.(هنری،1393: 128)
نسبت به همسر وفادار باشید تا زندگی آرام داشته باشید. وفاداری باید مستمر باشد. هم در دوران جوانی هم در دوران پیری، به همسرتان وفادار باشید و هرگز به او خیانت نکنید و بدانید که هر گونه خیانتی به همسرتان خیانت به خودتان و زندگی مشترکان است.(موسسه قدر ولایت،1390: 47)
محبت ورزیدنیک امری است که در اول کار خدای متعال این را به شما می دهد سرمایه ای است که در اول ازدواج خدا به دختر و پسر هدیه می کند به یکدیگر محبت پیدا می کنند این را باید نگه داشت، محبت همسر شما به شما وابسته به عمل شماست. اگر بخواهید همسرتان به شما آن محبتش محفوظ بماند. باید رفتار خودتان را محبت انگیز کنید. حالا معلوم است که ایشان چه کار باید بکند تا مجبتش معلوم شود، بایستی وفاداری کنید، امانت نشان بدهید، صفانشان بدهید، توقعات خود را خیلی بالا نبرید، باید همکاری کنید، باید اظهار محبت کنید، اینها محبت ایجاد می کند هردو نسبت به هم این وظیفه را دارند، محبت در زندگی باید باشد.( حاج علی اکبری،1395: 125)
7-2 احترام متقابل
پیمان های زناشویی بر اساس علاقه و محبت قلبی منعقد می گردد و زن و شوهر با این امید کنار سفرعقد می نشینند که هیچ گاه از یکدیگر جدا نشوند. چنین آرزویی دست یافتنی است به شرط آنکه موجبات آن فراهم گردد یکی از آن ها حفظ حرمت زوجین از سوی یکدیگر است. رعایت ادب و احترام نسبت به دیگران علاوه بر ارزش ذاتی، ادب و احترام آنان نیز بر می انگیزد. (الهامی نیا،1391: 98)
همهی انسان ها برای شخصیت خود ارزش قایل هستندو حاضر نیستند ارزش وجودی خود را با هیچ چیز معامله کنند. مگر انسان های غیر عادی که حساب آن ها از مباحث قواعد معمولی زندگی جداست بر این اساس همه دوست دارند که دیگران باآن ها با احترام و ارزش گذاری رفتار نمایند مخصوصا اینکه قرآن مجیدانسان را موجودی با ارزش معرفی می کند و می فرماید:« و لقد منا بنی آدم» « به تحقیق انسان ها را گرامی می آفریدیم»
در تفکر اسلامی انسان بهترین آفریده است. هیچ موجود دیگری به اندازه انسان از سوی آفریدگار هستی مورد تکریم آن است که اولا ای انسان قبل از هرکس باید به خودت احترام کنی و نگهدارنده ارزش های انسانی خود باشس و ثانیا ای انسان ما به یکدیگر احترام بگذارید و از کوچک شمردن دیگران به شدت به پرهیز کنید. روابط زن و شوهر نزدیک ترین و خصوصی ترین رابطه انسانی است که در زندگی بشر مقرر شده است. این نزدیکی و خصوصی بودن نباید احترام متقابل را میان آنان کمرنگ کند.(ملکی،1388: 49-48)
به طور کلی هر انسانی می خواهد دیگران به شخصیت او احترام بگذارند این از یک نیاز فطری سرچشمه می گیرد و به فرد نیرو و توانایی می بخشد و او را برای کوشش و فعالیت آماده می سازد احترام گذاشتنبه دیگران از جمله همسر باعث کوچک شدن فرد نمی شود بلکه حق شناسی،صفا و مودت را به اثبات می رساند و باعث می شود که همسراحساس شخصیت کرده، به کار و زندگی دل گرم گردد.(رحیمی یگانه ،1388: 170)
بنابراین زن و شوهر باید سعی کنند همیشه با احترام با همدیگر سخن بگویند و هنگامیکه می خواهند یکدیگر رار صدا بزنند به بهترین نام و با احترام و مهربانی یکدیگر را صدا بزنند.(انتصاری، 1390: 38-37)
ترکیب بین زندگی خصوصی و یک ارزش عمومییعنی احترام تقابل زیبایی و طراوت خاص به زندگی زناشویی می دهد. شاید بتوان گفت آن لذتی که یک فرد از رفتار های احترام آمیز همسر خود احساس می کند از رفتار سایر انسان ها احساس را نیم کند. احترام زن و مرد به یکدیگر حس ارزشمندی بسیار بالایی در هردو به وجود می آورد و زندگی ا شیرین و پایدار می سازد.(ملکی ،1388: 49)
پس به یکدیگر احترام بگذاریدو احترام خود را با داشتن رفتار محترمانه نسبت به یکدیگر ظاهر کنید و بدانید رعایت احترام تنها با تعارفات کلامی نیست با محبت و توجه« عشق» خود را عملا نشان دهید و شور و شادی را به محیط خانه بیاورید.(رحیمی یگانه، 1388: 171)
7-3 کسب آرمش روانی
آفرینش انسان به گونه ای است که زن و مرد در ساختمان طبیعی بدن مکمل یکدیگرند و هر یک به تنهایی ناقص و نیازمند دیگری است. نیاز جنسی تنها جنبه ای از این نقص است که با ازدواج کامل می شود. مجموعه این نیاز ها موجب می شود که زن و مرد به سوییکدیگر حرکت کنند و بدین ترتیب، سکون و ارامش یابند.(عباسی، 1394: 22)
نیاز به آرامش که ریشه در سرشت آدمی دارد بر اساس تعالیم مکتب اسلام یکی از مهم ترین و شاید اولین انگیزه ازدواج محسوب می گردد. ازدواج درحقیقت کانونی تشکیل می دهد که در آن زن و مرد احساس آرامش کنند.(بیابانگرد،1386: 39)
یکی از خصایص و نیازهای طبیعی انسان انس و مودت و الفت است تنها زندگی کردن بسیار دشوار و دردناک است. انسان به انسان دیگری نیاز دارد که امین و درستکار و غمخوار و مهربان و راز نگه دار باشد تا با او انس بگیرد و درد دل کند و رازهایش را در میان بگذارد و از تسلیت ها و دلجوییها و غمخوریهایش بهره مند گردد و بدین وسیله آسودگی و آرامش خاطر پیدا کند به دوست مخلص و مطمعنی نیاز دارد که مودتهای خالصانه اش را نثار او کند. او هم ایثار محبت نسبت به او دریغ نورزد. بهترین فردی که می تواند این نیاز طبیعی را تامین کند همسر است چه زن باشد و چه شوهر، همه محبت ها و دوستی ها موقت و محدود می باشند. جز دوستی و محبت بین زن و شوهر که دائم و غیر محدود است چون یک واحد را تشکیل می دهند. و هدف مشترک دارند و بیش از هر فرد دیگری به یکدیگر نیازمند می باشند. آرامش و آسودگی که در اثر ازدواج حاصل می شود.(امینی ،1390: 23-22)
آنقد مهم است که خداوند متعال آن را به عنوان یکی از آیات بزرگ خویش معرفی نموده و می فرماید:« و من آیاتهان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیما و جعل بینکم موده و رحمه ان فی ذلک لآیات لقوم بتفکرون»(روم،21) « و از نشانه های او اینکه همسرانیاز جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش بیابید و در میانتان مودت و رحمت قرار داد و در این نشانه هایی است برای گروهی که تفکر می کنند»
کلمه « مودت» تقریباً به معنای محبتی است که اثرش در مقام عمل ظاهر باشد در نتیجه نسبت مودت به محبت نسبت خضوع است به خشوع: چون خضوع آن خشوعی را گویند که در مقام عمل اثرش هویدا شود. به خلاف خشوع که به معنای نوعی تأثر نفسانی است که از مشاهده عظمت و کبریایی در دل پدید می آید.
و « رحمت» به معنای نوعی تأثیر نفسانی است که از مشاهده محرومیت محرومی که کمالی را ندارد، و محتاج به رفع نقص است. در دل پدید می آید، و صاحبدل را وادار می کند به اینکه در مقام برآید و او را از محرومیت نجات داده و نقصش را رفع کند. یکی از روشن ترین جلوه گاه ها و موارد خودنمایی مودت و رحمت، جامعه کوچک خانواده است، چون زن و شوهر در محبت و مودت ملازم یکدیگرند و این دو با هم و مخصوصاً زن، فرزندان کوچکتر را رحم می کنند، چون در آنها ضعف و عجز مشاهده می کنند و می بینند که طفل صغیرشان نمی تواند حوائج ضروری زندگی خود را تأمین کند؛ لذا آن محبت و مودت وادارشان می کند به اینکه در حفظ و حراست و تغذیه، لباس، منزل، و تربیت او بکوشند، و اگر این رحمت نبود، نسل به کلی منقطع می شد، و هرگز نوع بشر دوام نمی یافت.
و به طوری که از سیاق بر می آید مراد از « مودت و رحمت» در آیه همان مودت و رحمت خانوادگی است. (طباطبا یی،1388: 16: 250)
آرامشگری در زن و مردی تجلی پیدا می کند که متصف به صفات الهی باشند. چون یاد خداست که آرامشگر قلبهاست و هر چیزی که به خدا نزدیک باشد می توان این صفت را دارا باشد. در نتیجه نیروی ایمانو تقوا خیلی می تواند در آرامشگری خانواده نقش داشته باشد و مودت و رحمت را نیز خداوند در دل زن و شوهر قرار میدهد و نقش زن و مرد حفظ و تقویت این مودت و رحمت می باشد. و در سوه نحل آمده « والله جعل لکم من بیوتکم سکنا»(نحل،80) « خداوند از خانه های شما محل سکونت و آرامش برایتان قرار داد.» کلمه ی « بیت» از « بیتوته» به معنای محل استراحتی است که انسان شب را در آنجا می گذراند. خانه محل آسایش و آراشم است. « بیوتکم سکناً »(قرائتی،1387: 6: 433)و خانه محل مبارکی است برای تربیت انسان های مطیع و محلی است برای انس و الفت و آرامش. پس باید ذکر و نام خدا و تلاوت آیات الهی در آن روشنی بخش باشد. البته بیشتر خانمها م یتوانند منبع آرامش باشند چون خداوند فرموده: « لتسکنوا ایها … و زنی بیشتر آرامشگر است که محیط امن و آرامی را برای مرد و فرزندانش آماده نماید. چون اغلب مرد به بیرون از خانه می رود باید بابت اموال و عفت زن و فرزندانی که به زن سپرده آرامش خاطر داشته باشد. خداوند چون خانه را محل انس و آرامش قرار داده در قرآن کریم می فرماید: « لا تدخلوا بیوتا غیر بیوتکم…(نور،27) « داخل هر خانه ای نباید شد هنگام ورود اجازه گرفت» چون افراد در یک محیط امن با آرامش و لباسهای راحت هستند و اگر غریبه ای وارد شود آن آرامش افراد بهم می ریزد و شرایط تغییر می کند. خانه ای که محل برآورده شدن نیازهای روحی و جسمی فرد باشد محل آرامش وی نیز هست و یکی از عوامل اضطراب افراد مجرد نگرانی از نداشتن همسر می باشد که با انتخاب یک همسر شایسته می تواند این نگرانی و اضطرابشان نیز تبدیل به آرامش شود و همسر نیز باید مایه آرامش باشد نه اضطراب.(انتصاری،1390: 64-63)
7-4حفظ صداقت بین زوجین
محبت بین زوجین باعث می شود تا آنها بیشتر با هم صادق باشند و به هم اعتماد داشته باشند. صداقت همچون پل ارتباطی مؤثر، موجب میشود که زن و شوهر میل و رغبت وافر و کاملی برای صحبت با یکدیگر پیدا کنند و از این طریق بر رشد شخصیت خود و همسرشان بیفزاید. لازم به ذکر است که برای نیل به تفاهم زن و شوهر در همهی امور زندگی نسبت به همدیگر صادق و راستگو باشند. زوجین زمانی به کاخ سعادت زندگی مشترک دست مییابند که، پایههای آن را بر صداقت و درستی بنا نمایند. (محمودی ،1385: 85)
دروغ، تیشهای است که بر بنیان استوار خانواده فرود میآید و ریشه پایدار خانواده را بر میکند و ستون اصلی امنیت خانه و کاشانه را متزلزل میسازد و فرو میریزد. مرد، دوست دارد، هنگامی که به خانه برمیگردد، خانه را روشن و خوشبو بیابد، ولی دروغ خانه را تاریک و مسایل را مبهم مینماید و غیر واقع را واقعی نشان میدهد و ارتباط و اعتماد را از بین میبرد. بنابراین چه زشت است که زن و مردی به یکدیگر
دروغ بگویند و با آفت دروغ درخت خرم زندگی و گل بوته اعتماد را پژمرده سازند، زیرا (تجربه ثابت کرده است)که؛ سخن دروغ بر اعتبار خود پایدار نمیماند و چیزی نمیگذرد که با کاری و یا سخنی، پرده فریبش کنار میرود و بطلان ادعایش ثات میشود و نادرستی سخنش ظاهر میگردد. (موسسه قدر ولا یت،1390: 76-75)
اعتماد زوجین به یکدیگر یکی از مهمترین سرمایهها و ارکان زندگی مشترک است بیصداقتی موجب بیاعتمادی زوجین نسبت به هم میشود و ارکان زندگی را متزلزل میکند و حتی گاهی میتواند منجر به جدایی و طلاق شود پس تا میتوانید سعی کنید در زندگی مشترک با یکدیگر صداقت داشته باشید و از دروغ و پنهانکاری بپرهیزید.
امام حسن عسکری (علیهالسلام) میفرمایند: «همه پلیدیها در یک خانه نهاده شده و کلید آن دروغ قرار داده شده است».(محمدی ری شهری،1385: 10: 65)
عدم صداقت و بی اعتماد شدن به یکدیگر فقط در یک حوزه باقی نمیماند بلکه به همهی حوزههای زندگی سرایت میکند اگر در یک موضوع اعتماد زن و شوهر از یکدیگر سلب شود، در هر مسأله و موض.ع دیگری حتی اگر در واقع صادقانه هم باشد، نسبت به یکدیگر دچار شک وتردید میشوند. در مسائل مالی خانواده در قول و قرارها، و وعده و وعیدها به هم اعتماد نمیکنند و ارزشی برای سخنان طرف مقابل قائل نمیشوند. عدم صداقت حتی در مسائل جزئی و کم اهمیت نیز دردسر آفرین است و باعث میشود که زن و شوهر در مسائل اساسی و مهم زندگی نیز نسبت به یکدیگر شک و تردید پیدا کنند. این را بدانید که دروغ، دروغ میآورد. یعنی فرد دروغگو برای پوشاندن دروغ خود گاهی مجبور میشود چندین دروغ دیگر نیز بگوید و همین امر، مسأله بیاعتمادی را پیچیدهتر و کار را سختتر میکند. لذا پیش خود نگویید که فقط یکبار دروغ میگویم و مسأله حل میشود، بلکه این گونه نیست. از سوی دیگر مطمئن باشید که دروغ هرگز برای همیشه پنهان نمیماند و روزی برای طرف مقابل آشکار میشود آنگاه ستونهای زندگی سست میشود و زن و شوهر در همهی مسائل همدیگر دچار شک وتردید و بیاعتمادی میشوند. (موسسه قدر ولایت،1390: 17-15)
صفا و صمیمیت برای همهی انسانها و در همهی جوامع، مفید و ارزنده و در زندگی خانوادگی ارزندهتر و مؤثرتر است. با توجه به اینکه زن و شوهر پیوسته با یکدیگر در ارتباطند؛ بدون داشتن صداقت و صفا، امکان همزیستی مسالمتآمیز نخواهد داشت. صداقت و صمیمیت میتواند بسیاری از مشکلات را حل کند و بیش از ریاکاری و دروغ کارگر شود. زن و شوهر به علت ارتباط نزدیکی که با یکدیگر دارند چنانچه خدعهای از سوی یکی از آنان رخ دهد دیر یا زود میفهمند. برای اینکه کیمیای محبت را در دلهای هم حفظ کنیم باید با همسر خود صمیمی و صادق باشیم. (اکبری،1391: 71)
7-5 ارضای نیازهای جنسی
هرچند ارضای نیازهای جنسی فلسفه تشکیل خانواده نیست، اما جزء فواید و کارکردهای آن میباشد. انسان نیازهای مختلفی دارد که باید ارضا شود و یکی از آنها غریزه جنسی است.(پسندیده،1389: 49-48) با ازدواج، غریزه جنسی و شهوانی از راه حلال ارضا می شود و از لذت های پاک و خداپسندانه بهره می برد. افراط و تفریط در ارضاء و تعدیل غرایز براساس شریعت مقدس اسلام ممنوع ا ست و همیشه به حالت متعادل سفارش می کند و بهترین و تنها وسیله ی طبیعی در ارضای غرایز جنسی و تشکیل خانواده است.(صدری مازندرانی،1391: 26)
رسول خدا(صلی اللهعلیهوآلهوسلم) آیه شریفه «وخلق الانسان ضعیفا»(نساء،28) را به ناتوانی انسان در ترک آمیزش جنسی تفسیر کردند. ارضای غریزه جنسی و بهرهمندی همسران از لذت جنسی، رضایت جنسی را به وجود میآورد و رضایت جنسی موجب برانگیخته شدن عواطف مثبت میگردد. و در نتیجه مودت و صمیمیت را به وجود میآورد و یا تحکیم میکند. بنابراین، یکی از عوامل مؤثر در مودت و صمیمیت توانمندی در ارضای نیازهای جنسی میباشد. در طرف مقابل، برآورده نشدن هر نیازی، به افزایش اضطراب و فشار روانی منجر میگردد. ارضا نشدن نیاز جنسی نیز همینگونه است. عدم ارضای به موقع و به اندازه موجب احساس ناکامی و نارضایتی جنسی میگردد همین امر موجب برانگیخته شدن عواطف منفی میشود. و بد اخلاقی و ناسازگاری را به ارمغان میآورد و خودآگاه یا ناخودآگاه، مودت و صمیمیت را کاهش میدهد و ممکن است موجب همسر آزاری و حتی خیانت شود. در نتیجه نارضایتی زناشویی به وجود میآید و پایههای خانواده متزلزل میشود از این رو میتوان گفت که ناتوانی در ارضای نیازهای جنسی از عوامل مهم در ناکامی عاطفی است.(پسندیده،1389: 49-48)
بدون شک اگر غریزه جنسی در انسانها نبود، تن به ازدواج و تشکیل خانواده نمیدادند. و هرگز از پدر و مادر خود جدا نمیشدند و مسؤلیتهای دشوار زندگی مشترک را نمیپذیرفتند. همهی انسانها بر پایهی کشش و جاذبه غریزه جنسی ازدواج میکنند و بدین وسیله نسل بشر استمرار و دوام مییابد توجه به این نکتهی، بسیار حساس، لازم و ضروری است که غریزه جنسی همانگونه که عامل اساسی پیدایش خانواده و زندگی مشترک است، در استمرار و پایداری خانواده نیز نقش بسیار مهمی ایفا میکند. پژوهشها نشان میدهند که علت بسیاری از طلاقها، ارضا نشدن درست و متعادل این غریزه است. سرد مزاجی زنان یا مردان یا اهمیت ندادن به ارضای صحیح و طبیعی غریزه جنسی، خانواده را در آستانه فروپاشی قرار میدهد. به اعتقاد ما، روابط زناشویی با ارضای غریزه جنسی فرق دارد چه بسیارند افرادی که ازدواج میکنند ولی به هیچ وجه غریزه جنسی آنان ارضا و اشباع نمیشود. به بیان دیگر، تحقق ارضای نیازهای جنسی تنها در ارتباط با برقراری روابط جنسی نیست؛ بلکه احتیاج به آمادگیهای جسمی، روحی و روانی دارد. مردان باید بدانند زنان تنها به عمل جنسی نیاز ندارند، بلکه از نظر روحی و تمایلات زنانگی احتیاج دارند که مردان، زن بودن و تمایلات زنانگی آنان را تأیید کنند. بسیاری از مردان بدون توجه به این نکات عاطفی و روانی، زن را در بلوغ جنسی و لذت جنسی یاری نمیکنند، بلکه شخصیت او را نادیده میگیرند و در عمل، او را در حد یک وسیله و ابزار تنزل میدهند. (حسینی،1386: 62-61)
از آنجا که رابطهی درست و فعال جنسی، تأثیر بسزایی در نشاط و آرامش و کارآمدی زوج ایفا میکند، آموزههای دینی هیچگاه ریاضت جنسی را تأیید نکرده است. سیاست جنسی اسلام بر محدود کردن ارتباط جنسی به حریم روابط زناشویی، رعایت عفت در پوشش نگاه، رفتار، غیرتورزی مردانه، توجه به تفاوت نیازمندیها و استعدادهای جنسی زن و مرد، رعایت حریمهای اخلاقی به ویژه در زمان انجام ارتباط جنسی، نفی ریاضت جنسی، و ترغیب به تقویت ارتباط درست جنسی استوار است.(حق شناس،1388: 113)
اگرچه روابط زناشویی سعادتمندانه فقط تا اندازهای مربوط به روابط جنسی است و شادکامی و دوام موفقیتآمیز حیات زناشویی نقش بسیار مهم و انکار ناپذیر را به عهدهدارد. و از مهمترین علل بقا یا از بین رفتن خانواده است زیرا اگر این روابط قانع کننده نباشد منجر به احساس محرومیت و ناکامی و عدم احساس ایمنی میگردد. ذکر این نکته ضروری است که شوهر بایستی در روابط جنسی به شخصیت و روحیات همسر و خواسته های وی توجه کرده و با مصاحبههای متعدد سعی در یکی نمودن طرز تفکر خودشان در این رابطه باشد.
بسیاری از زنان هستند که روابط را موکول به شرایطی می کنند. مثلاً گرفتن پول زیادتر، استفاده از تفریحات بیشتر، ترتیب دادن مسافرت هایی به خارج از شهر و امثال آن. درصورتی که این خانم ها در اشتباه محض هستند. آنها در حقیقت کسانی هستند که شوهر خود را در فشار می گذارند و او را وادار می کنند که تسلیم تمایلاتشان شود و همین امر عکس العمل شدیدی در شوهر آنها ایجاد می کند و نتایج ناگواری به بار می آورد که طلاق یا طلاق عاطفی از جمله آنهاست. عده ای دیگر از خانم ها روابط زناشویی خود را مشروط به رفتار و کارهای خاصی می کنند که شوهر باید نسبت به فرزندان انجام دهند. مثلاًٌ برای فلان بچه لباس بخرد و یا او را آزاد بگذارد که نتایج بدتری دربرخواهد داشت. (ابراهیمی بختور،1374: 148-147،26)
آزارها و رنجش هایی که به هر دلیل میان همسران ایجاد می شود، در درازمدت و در هر صورت باعث می گردد که همسران بر اثر تجر به موارد رنجش آفرین نسبت به طرف مقابل از نظر عاطفی دچار نوعی سردی می شوند. سردی عاطفی چنانچه برطرف نگردد، سردی در روابط جنسی را نیز به همراه خواهد داشت. البته همیشه بدین صورت نیست که هردو باهم مبتلا به چنین امری شوند، بلکه همسری که بیشتر مورد اذیت و آزار قرار می گیرد، زودتر دچار سردی عاطفی می گردد. البته همسران عادی نیز گاهی دچار این گونه حالات سرد عاطفی و جنسی نسبت به هم می شوند. ولی ویژگی بارز آن مدت زمان، میزان و شدت آن است. چنین مواردی در صورتی که به درازا نینجامد پیامدهای چندانی به همراه نخواهد داشت ولی درصورت تداوم یافتن می توان همسران را به زوجی آسیب خورده، ناموفق و در نهایت به همسران مبتلا به طلاق های عاطفی تبدیل نماید.(کاوه،1386: 88)
7-6 عیب پوشی
زن و شوهر باید، عیوب یکدیگر را بپوشانند و نزد دیگران، بیان نکنند و اسرار و رازهای هم را پنهان دارند.(اکبری،1391: 98) خداوند در قرآن کریم از تمثیل و تشبیه « همسران» به لباس استفاده کرده و می فرمایند: « هن لباس لکم و انتم لباس لهن؛(بقره،187) آنها لباس شما هستند و شما لباس آنها» هر دو زینت هم و سبب حفظ یگدیگر. براستی این زیباترین، کامل ترین و نیکوترین تعبیری است که خالق منان در ارتباط با « همسران» فرموده است.(محمودی،1385: 38-36) یعنی همان گونه که لباس، پوشاننده بدی هاست، زن و شوهر، پوشاننده عیب ها و نگهدارنده اسرار یکدیگرند.(اکبری،1391: 98) در تفسیر این آیه آورده اند که ظاهر از کلمه لباس همان معنای معروفش می باشد، یعنی جامه ای که بدن آدمی را می پوشاند و این دو جمله از قبیل استعاره است، برای اینکه هر یک از زن و شوهر طرف دیگر خود را از رفتن به دنبال فسق و فجور و اشاعه دادن آن در بین افراد جلوگیری می کند. پس در حقیقت مرد لباس و ساتر زن است و زن ساتر مرد است و این خود استعاره ای است لطیف که با انضمامش به جمله « احل لکم لیله التیام الرفث الی نسائکم …» لطافت بیشتری به خود می گیرد. چون انسان با جامه عورت خود را از دیگران می پوشاند و اما خود جامه از نظر دیگران پوشیده نیست. همسر نیز همین طور است، یعنی هر یک دیگری را از رفث به غیر می پوشاند، ولی رفث خودش به او دیگر پوشیده نیست چون لباسی است متصل به خودش، و چسبیده به بدنش.(طباطبایی،1388: 2: 64)
در تفسیر دیگر بیان می کند که لباس، از یک سو انسان را از سرما و گرما و خطر برخورد اشیاء به بدن حفظ می کند و از سوی دیگر عیوب او را می پوشاند و از سوی سوم زینتی است برای تن آدمی این تشبیه که در آیه فوق آمده اشاره به همین نکات است دو همسر، یکدیگر را از انحرافات حفظ می کنند، عیوب هم را می پوشانند وسیله راحت و آرامش یکدیگرند، و هر یک زینت دیگری محسوب می شود. این تعبیر، نهایت ارتباط معنوی مرد و زن و نزدیکی آنها به یکدیگر و نیز مساوات آنها را در این زمینه کاملاً روشن می سازد، زیرا همان تعبیر که درباره ی مردان آمده، بدون هیچ تغییر درباره ی زنان هم آمده است. (مکارم شیرازی،1385: 1: 733) زوجین زیباترین، اراسته ترین، فاخرترین و مقاوم ترین لباس و پوشش فطری و روانی حمایتی یکدیگر هستند. هر یک از زوجین باید از وجود ارزشمند خویش لباسی از جنس عشق و محبت به یکدیگر هدیه دهند و چنان لباسی که به تمام نیازهای فطری، کشش های غریزی، احساس مهر طلبی، تعلق عاطفی و تشویق پذیری آن پاسخ گفته و آنان را در برابر همه محرک های ناخوشایند زندگی و آسیب های روانی و اجتماعی ایمن سازد. (محمودی ،1385: 38-36)بنابراین یکی از وظایف مهم زوجین پوشاندن عیوب یکدیگر است زیرا عیب پوشی از همسر، موجب می شود که او نیز مقابله به مثل کند و عیوب شما را بپوشاند و در نتیجه حرمت و احترام زوجین بیشتر حفظ شده و در نزد بستگان و دوستان نیز محترم و عزیز شمرده شوید. از طرف دیگر، عیب پوشی از همسرتان موجب می شود که او شرمنده شده و نه تنها آن خطا و عیب را دیگر تکرار نکند، بلکه به شما نیز علاقه مند تر شود چرا که احساس می کند شما عاشق و دوستدار او هستید و به خاطر این محبت حاضر به چشم پوشی از عیوب او هستید و نمی خواهید خطا ها و عیوبش را نزد همه آشکار کنید. (موسسه قدر ولایت،1390: 80-79)و هر چه عشق و محبت بین همسران بیشتر باشد رازداری و میزان چشم پوشی از عیوب یکدیگر نیز بیشتر می شود زیرا که عفو و بخشش ثمره محبت است.
7-7 اعتماد
از جمله عوامل پایداری محبت، اعتماد زوجین به یکدیگر است و همچنین بر عکس محبت کردن خود بیشتر اعتماد آفرین است البته در قدم اول. زن و شوهر باید اعتماد یکدیگر را جلب کنند، اعتماد که پیدا شود، محبت، پایدار می شود. البته اعتماد یک امر قراردادی نیست که دو نفر با هم قرارداد ببندند تا به یکدیگر اعماد کنند.(اکبری،1391: 61) اعتماد باید جلب کرد با خوبی عمل، با رعایت اخلاق، با رعایت آداب، حدود و شعور و موازین شرعی. بی اعتمادی پایه محبت را از بین می برد. نگذارید این بی اعتمادی به وجود بیاید، احساس بی وفایی محبت را مثل خوره می خورد و از بین می برد. اگر زن احساس کرد شوهرش به او دروغ می گوید یا مرد احساس کرد که زنش به او دروغ می گوید و هر کدام احساس کردند دیگری در اظهار محبت صادق نیست این دیگر پایه های محبت را سست خواهد نمود اگر می خواهید محبت باقی بماند اعتماد را حفظ کنید و اگر می خواهید زندگی پایدار بماند باید محبت را نگه دارید.(حاج علی اکبری،1395: 126) نگه داشتن محبت به این است که زن و شوهر اعتماد یکدیگر را جلب کنند. اطمینان که پیدا شد، محبت، پایدار می شود و انس به وجود می آید. اساس محبت اطمینان است اگر اعتماد بین زن و شوهر از بین رفت، محبت آرام آرام از بین خواهد رفت. باید به هم اعتماد داشته باشید.
اگر می خواهید محبت طرف مقابلتان به شما زیاد باشد وفاداری کنید. حس اعتماد او را جلب کنید یکی از چیزهایی که محبت را در خانواده به کلی به هم می ریزد، بی اعتمادی زن و شوهر به همدیگر است. محبت یک امری است که باید زمینه آن را فراهم کرد و زمینه اش این است که دختر سعی کند اعتماد شوهرش را به خود جلب کند پسر هم سعی کند اعتماد زنش را به خود جلب کند وقتی اعتماد طرفین وجود داشت، هر دو به وفاداری هم اطمینان پیدا کردند محبت زیاد می شود.
شدت عاطفه و خلت دگرخواهی، ضعف عقلانی و جسمانی و سلامت فطری و اخلاقی زن، از عواملی است که زن را متمایل و علاقه مند به احترام و مرد و اطاعت و تواضع در برابر شریک زندگی خویش می سازد به عبارت دیگر زمان همواره علاقه مندند که تحت نظر پدر یا شوهر خوش زندگی کنند و از حمایت و مساعدت آنها بهره مند شوند. بنابراین اکثر زنان از زندگی با مردانی که دارای قدرت تدبیر و ریاست، صلابت و شجاعت باشند، ابراز خرسندی و احساس لذت می کنند. البته زنان هر چه در محیط زندگی از جانب مردان مورد احترام و توجه واقع شوند به همان مقدار تمایل باطنی شان به اعتماد و اطاعت از آنها بیشتر می شود بنابراین زنان در صورتی اعتماد و تمایل به اطاعت از شوهر، پدر و مرد زندگی خواهند داشت که محیط زندگی را سرشار از احترام و محبت و حسن رفتار بیابند و درجه این اطاعت و تسلیم، در فضای آکنده از عاطفه، احترام و اعتماد، گاهی به جایی می رسد که زن به راحتی از عقاید دینی و سنت های اجتماعی و حتی وابستگی های فامیلی خود، به خاطر مرد دوستدارش چشم پوشی می کند.( مقدم،1386: 34)
7-8 گذشت
خداوند در قرآن کریم، به محبت و علاقه ای که بین زن و شوهر وجود دارد، به عنوان یکی از نشانه های قدرت خود اشاره می کند، خداوند در سوره روم در آیه 21 می فرماید: « همسرانی برایتان آفریده تا با آنها آرامش یابید و میان شما مهربانی نهاد».
امام رضا (ع) فرمود: « بعضی از زنها برای شوهرانشان غنیمت اند؛ زنانی که به شوهرانشان اظهار عشق و محبت می کنند» . اُنس ها و الفتها بر اساس محبت رنگ می گیرد و گذشت ها و فداکاریها از محبت سرچشمه می گیرد. زن باید با رشته محبت، شوهرش رابه کسب و کار و زندگی علاقه مند واین محبت را به او ابراز کند؛ چنانکه امام صادق(ع) فرمود: وقتی کسی را دوست داری به او خبر بده. البته شرط محبت آن است که صادقانه و بدون هرگونه ظاهرسازی و تصنع. بدون منت و از صمیم دل و بجا و به موقع باشد. با اینکه محبت امری طرفینی و وظیفه ای مشترک است، باید بگوییم که زن در این امر می تواند موفق تر باشد، زیرا با طبیعت او موافق تر است. زن با اظهار محبت می تواند در شوهرش نفوذ کند و در اعماق قلب او فرو رود و به او شادی و امید دهد. چه بسیار پرخاشگریها، تجاوزات و خودسریهای که زن می تواند با ابراز محبت به شوهر، جلوی آنها را بگیرد و از این دید، محبت زن سازنده و موجب پیدایش نعمت هاست.(موسسه قدر ولایت،1390: 73)
گانسان موجودی است که در معرض لغزش قرار دارد. زن و شوهر گاهی در زندگی دچار لغزش می شوند، حال باید دید چاره و برخورد صحیح و سالم چیست. اگر زن یا شوهر، از خطا و لغزش طرف مقابل گذشت نکرده و با او سخت گیری کند. زندگی تلخ و ناگوار می شود. شما خطا و لغزش همسرتان را نبخشید. او هم متقابلاً از خطا و لغزش شما نخواهد گذشت و در نتیجه زندگی تبدیل به صحنه مچ گیری و تقابل شده و شیرینی و صفای آن از بین می رود.(موسسه قدر ولایت،1390: 18)
زن و مردی که زندگی مشترک را آغاز می کنند به ویژه در ابتدای راه ممکن است برخی گفتار و رفتارهای یکدیگر را ناصواب بدانند. در این گونه موارد، باید با سینه ای گشاده رفتار کنند و لغزش های یکدیگر را ندیده بگیرند. اغماض، عفو و گذشت آبی است که آتش غضب و کینه را فرو می نشاند و به انسان آرامش روحی می بخشد.( اکبری،1391: 70)
یکی از مهم ترین صفاتی که مرد و زن در کانون خانواده باید داشته باشند گذشت و خطا پوشی است. اگر انسان در محیط خانواده اشتباهات کوچک را نادیده پندارد و گذشت کند، اثر مناسبی در آن محیط دارد، و صفا و صمیمیت را در پی خواهد داشت. مهمتر اینکه این امر باعث می شود که پروردگار عالم در روز قیامت از بدیها و خطاهای انسان چشم بپوشد و او را ببخشاید. وجود عفو و گذشت یقیناً کانون خانواده را با حرارت نگاه می دارد و موجب بخشش گناهان می شود پس هرگاه با اشتباهات و خطای یگدیگر روبرو شدید، شعله های پر فروغ رأفت و عفو از قلب های شما زبانه بکشد و خطاها را بسوزاند، تا بذر عشق و محبت و گذشت در کانون گرم خانواده تان جوانه بزند و در سایه عفو و رحمت زندگی گرم و سراسر شور و حال و معنویت داشته باشیم.(مظاهری،1364: 41)
7-9 همکاری در خانه
یکی از راه های تحقق اهداف یک خانواده، همکاری همه جانبه اعضای خانواده می باشد که سبب راحتی در تحمل مشکلات و سختی ها نیز می شود.(عیسی زاده،1391: 77)
همکاری با زن در کارهای خانه، باعث تقویت محبت و مودت می شود. (اکبری،1391: 71)
از طرفی هر چه محبت بین زوجین بیشتر باشد میزان همکاری آنان نیز بیشتر می شود. جامعه شناسان می گویند تقسیم کار خانگی، یکی از ثمربخش ترین راهکارهایی بوده که تاکنون برای ایجاد ثروت ابداع شده است. این هدف دوگانه یعنی پدید آوردن فرزندان و ثروت به طور مشترک به وسیله زن و شوهر، بدون چنین تقسیم کاری، غیر ممکن می شود. در قرن نوزدهم، به طور کامل پذیرفته شده بود که پرورش فرزندان با عشق و مراقبت کافی (نقش زن) و کسب درآمد کافی برای تأمین معاش خانواده (نقش شوهر) مستلزم داشتن تخصص از سوی هر یک از دو زوج یعنی تقسیم کار بود. این تقسیم مسئولیت ها هم سبب ایجاد اندیشه « درآمد خانوادگی» لازم جهت تأمین خانواده ای و هم رفع بسیاری از قوانین به منظور جلوگیری از رقابت ناعادلانه مردان مجرد یا زنان یا مردان متأهل در کسب مشاغل کمیاب شده بود.(گاردنر ،1386: 85-84)
درست است که کارهای خانه داری بر عهده زن است و در این باره حرفی ندارند، لیکن باید توجه داشت که اداره یک منزل کار آسانی نیست. یک بانوی خانه دار اگر شبانه روز هم در منزل کار کند. باز هم مقداری از کارها لنگ می ماند. مخصوصاً در مواقع غیر عادی مانند مهمان داری کارها روی هم متراکم می گردند و کدبانوی خانه دار را خسته و وامنانده می سازند. زن در انجام کارهای خانه حرفی ندارد لیکن از شوهرش انتظار دارد که گاه گاه او را کمک کند و دستی به بالش بگیرد. وقتی مرد وارد خانه می شود و می بیند کارها از چپ و راست همسرش را احاطه نموده اند سزاوار نیست برود در گوشه ای استراحت کند و انتظار داشته باشد فوراً چای و ناهار حاضر شود. بلکه مقتضای محبت و صفای خانوادگی این است که در چنین مواقع به یاری همسرش بشتابد و هر کاری را که از عهده اش ساخته است انجام دهد. زن این عمل را دلیل صفا و محبت می شمارد و به خانه و زندگی علاقه مند می گردد. مردانگی به این نیست که وقتی وارد خانه شد دست به سیاه و سفید نگذارد و فقط امر و نهی کند. خانه ستاد فرماندهی نیست بلکه کانون صفا و محبت و محل همکاری و تشریک مساعی است. پیش خود نگو اگر در منزل کار کنم از ابهت و جلالم کاسته می شود و موقعیتم متزلزل می گردد ابداً چنین نیست بلکه، در نظر همسرت مردی با صفا و در نظر دیگران دلسوز و مهربان معرفی می شود.(امینی،1364: 380-379)
بهترین عبادت ها در اسلام این است که زن خدمت کند به شوهر یا شوهر خدمت کند به هسمرش، شما می دانید شهادت در راه خدا بزرگترین فضیلت است. در روایات می خوانیم آن خانمی که خدمتگذار شوهرش باشد، غذائی بپزد، ظرفی بشوید، سفره ای پهن کند، سفره ای بردارد، پروردگار عالم ثواب یک شهید را در نامه اعمالش می نویسد و در روایات می خوانیم اگر یک آقائی خدمت کند در خانه تا خانمش کمتر زحمت بکشد یا در خارج خانه زحمت بکشد تا زن و بچه اش رفاه و آسایش باشند ثواب یک شهید در نامه اعمالش می نویسند. (مظاهر،1384: 119)
7-10 اخلاق خوش
اخلاق نیک یکی از مهم ترین و ضروری ترین اموری است که در انتخاب همسر باید مورد توجه قرار گیرد. زن و شوهر باید یک عمر با هم زندگی کنند. اگر خوش اخلاق باشند زندگی آنان شیرین و دلپذیر و گرم و باصفا خواهد بود.(امینی،1364: 108)
زیرا که احترام و اکرام شوهر توسط زن، سبب استحکام بنای خانواده می گردد. اگر زنی با شوهرش تندخویی کند و با رفتار بد، شخصیت او را خرد نماید. شوهرش در چشم دیگران تحقیر خواهد شد. در این صورت افراد دیگر نسبت به شوهرش بی اعتنا می شوند. خوش رفتاری زن با شوهر باعث فزونی عشق و علاقه و مهر و محبت شوهر نسبت به وی می شود. از طرفی مهر و محبت نیز باعث خوش اخلاقی می شود اگر ما کسی را دوست داشته باشیم با اخلاق خوب با او رفتار می کنیم. هر چه زن با شوهرش خوش رفتار باشد زندگی به همان اندازه شیرین خواهد شد. خوش رفتاری زن در منزل و پرهیز او از برخوردهای تند و خشن و ناشایست سبب آسایش و آرامش محیط خانه می گردد.(کریمی،1385: 62)
بنابراین اولین قدم برای اینکه دیگران با شما صمیمی باشند این است که شما دارای اخلاقی خوش و نیکو باشید. نیاز به محبت امری اساسی است و فقط انسانها هستند که باید در انتخاب جاده دقت کنند. یک راه درست برای سالم به مقصد رسیدن، انتخاب شریک صالح است. یک مصاحب خوب یک همسر صادق و یک دوست دانا همیشه انسان را به سوی بهتر شدن سوق می دهد و از دربه دری و گیجی و شلختگی فکری نجات می بخشد. برای محبت کردن و محبت دیدن شایستگی لازم است و از خودگذشتگی شرط اول آنست کسی که بتواند از خود بیرون آید. می تواند پرواز کند و موانع خاکی و دنیایی را، زیر پا گذارد، کینه، حسادت، طمع، حرص، بخل به انسان اجازه نمی دهند که دریچه روحش را سوی باغ زیبای حقیقت بگشاید و از نسیم آن دمی آرامش و صفای باطن نصیب خود سازد. محبت خود را نثار دیگران کنید. اگر واقعاً طالب محبت دیگران هستید باید ابتدا خودتان به دیگران محبت کنید تا در مقابل محبت ببیند.(عزیزیان،1388: 30-28)صل سوم: تأثیر محبت در روابط والدین و
نتیجه گیری
محبت در زندگی بسیار حائز اهمیت است و لازمه ی زندگی مشترک و رمز موفقیت خانواده است. پدیده ای مهم و گران قیمت است که با معیارهای مادی قابل مقایسه نیست و آنقدر ارزشمند است که فقط شامل مقام انسانی می شود و زیبنده اوست. هر قدر چیزی ارزشمند باشد به همان اندازه نگه داری از آن سخت است محبت نیز مانند سیار امور ارزشمند احتیاج به محافظت دارد. اعضای خانواده باید آگاه باشند که محبت خود به خود پایدار نمی ماند و اگر از آن هیچ مراقبتی به عمل نیاید ممکن است از بین برود.افراد باید این گوهر را همیشه در وجود خود گرم و پر حرارت نگه دارند و به محبت و علاقه سابق تکیه نکنند زیرا ممکن است گرمای حاکم در میان آنها به سردی گرایده و چه بسا از بین برود .
در خانواده دفتر زندگی با کلمه ی عشق و مهرورزی آغاز شد و جلوه های گوناگون جمال و کمال در کل هستی پدید آمد انسان ها هم که جزئی از نظام کل هستی هستند با عشق متولد می شوند با دلدادگی به تلاش و کوشش می پردازند و در آخرین لحظات زندگی سرشار از عشق چون حباب ها اقیانوس هستی و ابدیت می پیوندند پس آغاز و سرانجام زندگی و هستی از مهر و محبت آکنده است و آنان که از عشق و دلدادگی خبری ندارند نامشان در دفتر انسان ها ثبت و ضبط نمی شود بنیان نهاد آدمی بر پاکی و طهارت بنا شده است و طبع انسان میل به آراستگی و سجایای اخلاقی و زیبایی های ظاهر و باطن دارد پس اگر می خواهیم خانواده ی استواری داشته باشیم اگر مایل هستیم از زندگی لذت و بهره بگیریم و اگر می خواهیم کودکان ما با نشاط و خرمی زندگی کنند و استعدادهای آنان شکوفا گردد زندگی خانوادگی را از مهر و محبت سرشار نماییم و در و دیوار خانه را با صفا و صمیمیت صیقل دهیم.
پیشنهادها
1.به افراد توصیه می شود تا در مورد روش های ابراز محبت در خانواده بیشتر آگاهی پیدا کنند.
2.مبلغان و حوزه های علمیه باید سبک و سیاق زندگی ائمه (علیه السلام) را برای افراد جامعه تشریح کنند تا افراد آنها را الگو قرار دهند و مانند آنها به خانواده و افراد جامعه خود محبت ورزند.
3.محققان و پژوهشگران باید در مورد اهمیت محبت در خانواده بیشتر کتاب بنویسند به خصوص در مورد تأثیر آن در روابط فرزندان.
4. رسانه های گروهی باید برنامه های بسازند تا تأثیر بسزایی محبت در روابط والدین با فرزندان را نشان دهند.
5. فعالان فضای مجازی در این فضا کانال تشکیل دهند و راه های محبت در خانواده و اثران آن را بیان کنند.
منابع:
*قرآن کریم
کتب فارسی
1. ابراهیمی بختور، داود، بهداشت روانی خانواده، دوم، تبریز، آشینا، 1374.
2. اکبری، محمود، صمیمانه با عروس و داماد، چ سی و سوم، قم، نورالزهرا(س)، 1391.
3. الهامی نیا، علی اصغر، فقه خانواده، ج 6، قم، زمزم هدایت، 1391.
4. امینی، ابراهیم، انتخاب هسمر، چ بیستم، تهران، بین الملل، 1390.
5. ——،——، آئین همسرداری یا اخلاق خانواده، چ سیزدهم، تهران، انتشارات اسلامی، 1364.
6. انتصاری، آمنه، صلابت زندگی، چ اول، گرگان، نوروزی، 1390.
7. بستان، حسین، اسلام و جامعه شناسی خانواده، چ پنجم، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1389.
8. بیابانگرد، اسماعیل، جوانان و ازدواج، چ چهارم، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1386.
9. پسندیده، عباس، کانون مهرورزی، درسنامه عوامل پایداری خانواده در اسلام، ج دوم، چ سوم، تهران، ریاست جمهوری مرکز امور زنان و خانواده، 1389.
10. جباران، محمدرضا، درسنامه علم اخلاق، ج 2، چ دوازدهم، قم، هاجر، 1392.
11. حاج علی اکبری، محمد جواد، مطلع عشق، چ نهم، تهران، انتشارات انقلاب اسلامی، 1395.
12. حسینی، داود، روابط سالم در خانواده، چ هفدهم، قم، بوستان کتاب، 1386.
13. حق شناس، جعفر، آسیب شناسی خانواده، چ اول، تهران، نشر مرکز امور زنان و خانواده نهاد ریاست جمهوری، 1388.
14. رحیمی یگانه، زهرا، خانواده شاد و با نشاط، چ دوم، اصفهان، حدیث راه عشق، 1388.
15. _____، _____، خانواده موفق، چ سوم، اصفهان، حدیث راه عشق، 1389.
16. سجادی، جعفر، فرهنگ معارف اسلامی، ج 3، چ چهارم، تهران، کومش، 1379.
17. صدری مازندرانی، حسن، هنر انتخاب همسر، چ ششم، قم، مشهور، 1391.
18. طباطبائی، محمد حسین، تفسیرالمیزان، موسوی همدانی، محمدباقر، ج دوم، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1388 .
19. عباسی، مهدی، نبض ازدواج را بگیرید، چند ساعت تفکر پیش از ازدواج، چ دوم، قم، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، 1394 .
20. عزیزیان، فاطمه، روانشناسی موفقیت در خانواده، چ پنجم، قم، نسیم حیات، 1388.
21. عیسی زاده، عیسی، خانواده قرآنی، چ چهارم، قم، بوستان کتاب، 1391.
22. فرجاد، محمد حسین، بررسی مسائل اجتماعی ایران، چ اول، تهران، اساطیر، 1377.
23. کاشفی، محمدرضا، نگاهی قرآنی به دوست و دشمن، چ پنجم، تهران، کانون اندیشه جوان، 1391.
24. کاوه، سعید، روان شناسی همسر ناسازگار، چ اول، تهران، سپهر، 1384.
25. _____، _____، بهداشت روانی طلاق، چ اول، تهران، نشر سخن، 1386.
26. کریمی، رضا، آیین همسرداری، چ سوم، قم، نسیم حیات، 1385.
27. گاردنر، ویلیام، جنگ علیه خانواده، محمدی، معصومه، چ اول، قم، نشر دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، 1386 .
28. محمودی، امیرملک، راهنمای خانواده، چ اول، قم، نشر میراث ماندگار، 1385.
29. مظاهر، حسین، اخلاق در خانه 1، چ دهم، قم، نشر اخلاق، 1384.
30. معین، محمد، فرهنگ فارسی معین، ج3، تهران، نامن، 1384.
31. _____، _____، فرهنگ فارسی، ج 1، تهران، امیرکبیر، 1363.
32. مقدم، کاظم، زنگ خطر برای دختران جوان همراه با داستانهایی شنیدنی، چ اول، قم، منشور وحی، 1386.
33. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج اول، چ پنجاهم، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1385.
34. ملکی، حسن، با مشکلات همسرم چه کنم؟، چ چهارم، اصفهان، حدیث راه عشق، 1388.
35. موسسه قدر ولایت، خانواده موفق، چ پنجم، تهران، قدر ولایت، 1390.
36. _____، _____، کارکردهای زن در خانه و خانواده، چ سوم، تهران، قدر ولایت، 1390.
37. هنری، کلاود، زندگی مشترک و حد و مرزهایش، چ سوم، تهران، صابرین، 1393.
38. وحیدی، محمد، احکام خانواده2، ج دوم، قم، هاجر، 1387.